واقعیت این است که نگاه ما به اتومبیل و خیابان ها کمی با مردم دیگر دنیا متفاوت است! در واقع مشکل از نوع دیدگاه ماست. مردم دیگر کشورها اتومبیل را وسیله ای می بینند که به شما کمک می کند تا سرکارتان بروید ،خرید کنید، بچه تان را از مدرسه بردارید و هر از گاهی با آن به سفر بروید. اما نزد ما تهرانی ها این گونه استفاده از اتومبیل خیانت به کل صنعت خودرو سازی ست و این مورد تنها کاربردهای ابتدایی اتومبیل است. در تهران ما از ماشین هایمان توقعات بیشتری داریم. مهمترین وظیفه ی آنها بیان احساسات ماست. اگر سرحال باشیم گازش را می گیریم و لایی می کشیم تا کمی انرژی تخلیه کنیم. اگر کسل و افسرده باشیم در خط سرعت با سرعت 20 کیلومتر رانندگی میکنیم. اگر بخواهیم محبتمان را به خانوداه نشان بدهیم و بگوییم اهل خانه و زندگی هستیم بچه مان را هنگام رانندگی روی زانویمان می نشانیم. اگر هنگام رانندگی با همسرمان دعوا می کنیم از یک تکنیک خیلی خاص بهره می گیریم : ابتدا پایمان را روی پدال گاز فشار میدهیم سپس بلافاصله با تمام قدرت ترمز می کنیم که یعنی بگوییم همسر دلبندم دوست دارم سرتان را بکوبم به شیشه ی جلوی ماشین تا حالتان حسابی جا بیاید.
البته نوع دیگرش هم هست یعنی اگر بخواهید عشق و فداکاریتان را به همسرتان نشان دهید در وسط اتوبان حکیم از ماشین پیاده می شوید بدون هیچ ترسی می پرید پایین وسط اتوبان تا در حالیکه بقیه ی ماشین ها میلی متری از کنارتان رد می شوند برای همسرتان که از سر حواس پرتی خروجی مورد نظر را تنها 500 متر ناقابل رد کرده است راه بگیرید. بدیهی ست که به خاطر نشان دادن این عشق بی بدیل انواع و اقسام ناسزاها هم نثارتان میشود...
(راهنمای بقا در تهران – بامداد غفاری )
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.