از فغانم صبح محشر جست از خواب و هنوز

از فغانم صبحِ محشر جَست از خواب و هنوز
بختِ خواب‌آلوده‌ام مژگانی از هم برنداشت

#زکی_همدانی
دیدگاه ها (۲)

تو تاب شکوه نداری ّ و من تحمـّل جور هزار بار فزون امتحان ِ ه...

شب آرزوها

نهال سرکش و گل بی وفا و لاله دورودر این چمن به چه امید آشیان...

آنچه درون مرا می‌کاود و می‌خورد، هنوز هم گفته نشده. اگر من م...

از لب لعل توام، کار به کام است، امشبدولتم بنده و اقبالم، غلا...

از لب لعل توام، کار به کام است، امشبدولتم بنده و اقبالم، غلا...

عاشق بودن به اجبار!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط