روزی میآید که دیگر آدمهای سابق نیستیم خاطرات و تصاویر
روزی میآید که دیگر آدمهای سابق نیستیم، خاطرات و تصاویر گذشته را که به یاد میآوریم و میبینیم همهچیز برایمان زنده میشود؛
به اطرافمان نگاهی میاندازیم و متوجه میشویم معدود کسانی هستند که کنار آنها خودمان هستیم، آن خودِ واقعیمان را میگویم که گذشتههای نه چندان دور برایش بی اهمیت بود که چه کسی دربارهی او چه فکری میکند و بیخیال تمام عالم آنقدر عشق میورزید که سرآخر روزی متوجه شد تمام آن احساس همچون تیری به سمت خودش باز میگردد و جز روحی بیمار هیچ سودی به حالش ندارد.
و ما از آنجا میفهمیم که شاید بهتر باشد در سرزمینی دور یا شاید در کُرهای جز اینجا به دور از همه روزگار بگذرانیم،
گاهی عمیقتر که میشویم حتی در کنار آن چند نفری که فکر میکنیم میتوانیم در کنارشان بیدغدغه روح خود را آزاد و عشق بورزیم بی هیچ دلهرهای، شاید یکی دو نفر بیشتر نباشند یا که اصلا هیچکس نباشد...
آنوقت تو میمانی با خودت و حسرت روزهایی که همهشان در شبهای بیداری در حصار سینهات به تنگ آمده و مانند بغضی در گلو میشکند...
✍🏻
به اطرافمان نگاهی میاندازیم و متوجه میشویم معدود کسانی هستند که کنار آنها خودمان هستیم، آن خودِ واقعیمان را میگویم که گذشتههای نه چندان دور برایش بی اهمیت بود که چه کسی دربارهی او چه فکری میکند و بیخیال تمام عالم آنقدر عشق میورزید که سرآخر روزی متوجه شد تمام آن احساس همچون تیری به سمت خودش باز میگردد و جز روحی بیمار هیچ سودی به حالش ندارد.
و ما از آنجا میفهمیم که شاید بهتر باشد در سرزمینی دور یا شاید در کُرهای جز اینجا به دور از همه روزگار بگذرانیم،
گاهی عمیقتر که میشویم حتی در کنار آن چند نفری که فکر میکنیم میتوانیم در کنارشان بیدغدغه روح خود را آزاد و عشق بورزیم بی هیچ دلهرهای، شاید یکی دو نفر بیشتر نباشند یا که اصلا هیچکس نباشد...
آنوقت تو میمانی با خودت و حسرت روزهایی که همهشان در شبهای بیداری در حصار سینهات به تنگ آمده و مانند بغضی در گلو میشکند...
✍🏻
- ۸۰۱
- ۳۱ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط