زینب بسطامی

بانو "زینب میرزایی بسطامی" شاعر لرستانی، زاده‌ی سال ۱۳۶۳ خورشیدی، در خرم‌آباد است.




▪نمونه‌ی داستان فارسی:
(۱)
[مرد دانا]
مردی سخاوتمند و دانا هر روز بر سرای خویش روباهی را می‌دید، که از کنار لانه مرغ‌هایش گُذر هَمی کردی و در اندرونی لانه با حسرت به مرغ‌های فربه نگاه می‌کرد.
مرد دانا دست روباه را بخواند، لیک روی زرد و نَزار روباه او را متأثر نمود.
و بدو گفت: گرسنه‌ای اگر، بمان چیزی بیاورم بخوری، سیر که شدی برو دگر باره اینجا نبینمت که نگاه فریبایِ تو مرغ‌هایم را سخت معذب می‌دارد.
روباه بدو گفت من کمتر از آنم که از درگاه مرد دانا و سخاوتمندی چون تو به قدر شکمی سیر رفع نیاز کنم و حاجتی مختصر طلب کنم. عذرم بپذیر که حاجتی دارم که هم همیشه مرا سیر می‌دارد، هم شأن و شوکت می‌بخشد. مرا میل شدیدی است که در جوار مرغ‌هایت مسکنم دهی که هم همسایه‌ای داشته باشم که بدو الفت گیرم هم صاحب‌خانه سخاوتمندی که همواره از سایه لطف و کَرَمش بهره گیرم. بی‌شک رفع این حاجت فقط در خورِ مرد سخاوتمندی چون توست. مرا به ملاطفتی بپذیر و به غیر بی‌نیازم کن. که نه من سزاوارم که از درگاه مرد بزرگی چون تو رانده شوم و نه این کار شایسته بزرگان است.
مرد از حیلَت روباه به خشم درآمد، تندی برخاست گردن روباه بگرفت و به دو دست فشار هَمی آورد و در گوش روباه گفت: آری من مردی سخاوتمندم، اما خری که تو را این چُنین به فیض عظیم نائل کند را هرگز گمان مَبر!.



گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)
دیدگاه ها (۰)

سمیرا چراغ پور

سمیرا چراغ پور

زینب بسطامی

زینب بسطامی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط