پارت ۸
پارت ۸
ا.ت ویو
زمانی که داشت تیغ رو به گردنم نزدیک میکرد یک دفعه شان دستیار اون پسره اومد
علامت شان÷
÷اقا.....اقا.... (نفس نفس میزد)
×چیه چت شده
÷تهیونگ اومده داره میاد فعلا نزاشتیم
×منتظر چی هستی برو منم میام
×ات همینجا بمون تا من بیام
بعد تیغ و انداخت رفت میخواستم دستم رو باز کنم برای همین خودم رو انداختن و از پشت دستم رو دراز کردم تا تیغ رو بگیرم
تیغ رو گرفتم میخواستم طناب رو ببرم اما دستم رو یکم بریدم واسم مهم نبود چون میخواستم سریع برم پیش تهیونگ
دستمو باز کردم با اینکه سرم گیج میرفت به زود رفتم سمت در
+کمک کمک کمک(در رو محکم میزد)
یهو دیدم در باز شد ترسیدم دیدم تهیونگ اومده خیلی خوشحال شدم
-ا.ت ا.ت خوبی (با نگرانی)
+ا.. ا.. اره خو.. بم (بی حال)
تهیونگ ویو
یهو ا.ت بیهوش شد دیدم مچش یکم بریده شده و کلی خون ازش رفته سریع رفتم سمت ماشین و رفتیم بیمارستان..
خب من از فردا بد بختانه امتحانم شروع میشه و من تا امتحانات تموم شه فیک نمیزارم
پارت بعد شرط داره🙂
۴لایک
۳کامنت
ا.ت ویو
زمانی که داشت تیغ رو به گردنم نزدیک میکرد یک دفعه شان دستیار اون پسره اومد
علامت شان÷
÷اقا.....اقا.... (نفس نفس میزد)
×چیه چت شده
÷تهیونگ اومده داره میاد فعلا نزاشتیم
×منتظر چی هستی برو منم میام
×ات همینجا بمون تا من بیام
بعد تیغ و انداخت رفت میخواستم دستم رو باز کنم برای همین خودم رو انداختن و از پشت دستم رو دراز کردم تا تیغ رو بگیرم
تیغ رو گرفتم میخواستم طناب رو ببرم اما دستم رو یکم بریدم واسم مهم نبود چون میخواستم سریع برم پیش تهیونگ
دستمو باز کردم با اینکه سرم گیج میرفت به زود رفتم سمت در
+کمک کمک کمک(در رو محکم میزد)
یهو دیدم در باز شد ترسیدم دیدم تهیونگ اومده خیلی خوشحال شدم
-ا.ت ا.ت خوبی (با نگرانی)
+ا.. ا.. اره خو.. بم (بی حال)
تهیونگ ویو
یهو ا.ت بیهوش شد دیدم مچش یکم بریده شده و کلی خون ازش رفته سریع رفتم سمت ماشین و رفتیم بیمارستان..
خب من از فردا بد بختانه امتحانم شروع میشه و من تا امتحانات تموم شه فیک نمیزارم
پارت بعد شرط داره🙂
۴لایک
۳کامنت
۴.۵k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.