من کیستم؟
#من_کیستم؟
من #دوشیزه_مکرمه هستم،
وقتی زن ها روی سرم قند می سابند و همزمان قند توی دلم آب می شود.
من #مرحومه_مغفوره هستم، وقتی زیر یک سنگ سیاه گرانیت قشنگ خوابیده ام و احتمالاً هیچ خوابی نمی بینم.
من #والده_مکرمه هستم، وقتی اعضای هیات مدیره شرکت پسرم برای خودشیرینی 20 آگهی تسلیت در 20 روزنامه معتبر چاپ می کنند.
من #همسری_مهربان_و_مادری_فداکار هستم، وقتی شوهرم برای اثبات وفاداری اش، البته تا چهلم آگهی وفات مرا در صفحه اول پرتیراژترین روزنامه شهر به چاپ می رساند.
من #زوجه هستم، وقتی شوهرم پس از چهار سال و دو ماه و سه روز به حکم قاضی دادگاه خانواده قبول می کند به من و دختر شش ساله ام ماهیانه بدهد.
من #سرپرست_خانوار هستم ، وقتی شوهرم تمام زندگی ی من چهار سال پیش با کامیونش از گردنه حیران رد نشد و برای همیشه در ته دره خوابید.
من #خوشگله هستم، وقتی پسرهای جوان محله زیر تیر چراغ برق وقت شان را بیهوده می گذرانند.
من #ضعیفه هستم، وقتی ریش سفیدهای فامیل می خواهند از برادر بزرگم حق ارثم را بگیرند.
من #بی_بی هستم، وقتی تبدیل به یک شیء آرکائیک می شوم و نوه و نتیجه هایم تیک تیک از من عکس می گیرند.
من #مامی هستم ، وقتی دختر نوجوانم در جشن تولد دوستش دروغ پردازی می کند.
من #مادر هستم، وقتی مورد شماتت همسرم قرار می گیرم چون آن روز به یک مهمانی زنانه رفته بودم و غذای بچه ها را درست نکرده بودم.
من #زنیکه هستم، وقتی مرد همسایه، تذکرم را در خصوص درست گذاشتن ماشینش در پارکینگ می شنود.
من #مامانی هستم، وقتی بچه هایم از من می خواهند تا خلاف هایشان را به پدرشان نگویم.
من #ننه هستم، وقتی شلیته می پوشم و چارقدم را با سنجاق زیر گلویم محکم می کنم و نوه ام خجالت می کشد به دوستانش بگوید من مادربزرگش هستم... به آنها می گوید من خدمتکار پیر مادرش هستم.
من #یک_کدبانوی_تمام_عیار هستم، وقتی شوهرم آروغ های بودار می زند و کمربندش را روی شکم برآمده اش جابه جا می کند.
من در ماه اول عروسی ام؛ #خانم_کوچولو ، #عروسک ، #ملوسک ، #خانمی ، #عزیزم ، #عشق_من ، #پیشی ، #قشنگم ، #عسلم ، #ویتامین و...» هستم.
من در ادبیات دیرپای این کهن بوم ؛ «دلیله محتاله، نفس محیله مکاره، مار، ابلیس، شجره مثمره، اثیری، لکاته و...» هستم.
دامادم به من #وروره_جادو می گوید.
حاج آقا مرا #والده صدا می زند.
من #مادر_فولادزره هستم، وقتی بر سر حقوقم با این و آن می جنگم.
مادرم مرا به خان روستا #کنیز شما معرفی می کند.
ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ، ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺩﺭ ﮔﻤﯽ ﺑﺮﻫﺎﻧﯿﺪ !!! ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻣﻦ ﮐﯿﺴﺘﻢ؟؟؟.
من #دوشیزه_مکرمه هستم،
وقتی زن ها روی سرم قند می سابند و همزمان قند توی دلم آب می شود.
من #مرحومه_مغفوره هستم، وقتی زیر یک سنگ سیاه گرانیت قشنگ خوابیده ام و احتمالاً هیچ خوابی نمی بینم.
من #والده_مکرمه هستم، وقتی اعضای هیات مدیره شرکت پسرم برای خودشیرینی 20 آگهی تسلیت در 20 روزنامه معتبر چاپ می کنند.
من #همسری_مهربان_و_مادری_فداکار هستم، وقتی شوهرم برای اثبات وفاداری اش، البته تا چهلم آگهی وفات مرا در صفحه اول پرتیراژترین روزنامه شهر به چاپ می رساند.
من #زوجه هستم، وقتی شوهرم پس از چهار سال و دو ماه و سه روز به حکم قاضی دادگاه خانواده قبول می کند به من و دختر شش ساله ام ماهیانه بدهد.
من #سرپرست_خانوار هستم ، وقتی شوهرم تمام زندگی ی من چهار سال پیش با کامیونش از گردنه حیران رد نشد و برای همیشه در ته دره خوابید.
من #خوشگله هستم، وقتی پسرهای جوان محله زیر تیر چراغ برق وقت شان را بیهوده می گذرانند.
من #ضعیفه هستم، وقتی ریش سفیدهای فامیل می خواهند از برادر بزرگم حق ارثم را بگیرند.
من #بی_بی هستم، وقتی تبدیل به یک شیء آرکائیک می شوم و نوه و نتیجه هایم تیک تیک از من عکس می گیرند.
من #مامی هستم ، وقتی دختر نوجوانم در جشن تولد دوستش دروغ پردازی می کند.
من #مادر هستم، وقتی مورد شماتت همسرم قرار می گیرم چون آن روز به یک مهمانی زنانه رفته بودم و غذای بچه ها را درست نکرده بودم.
من #زنیکه هستم، وقتی مرد همسایه، تذکرم را در خصوص درست گذاشتن ماشینش در پارکینگ می شنود.
من #مامانی هستم، وقتی بچه هایم از من می خواهند تا خلاف هایشان را به پدرشان نگویم.
من #ننه هستم، وقتی شلیته می پوشم و چارقدم را با سنجاق زیر گلویم محکم می کنم و نوه ام خجالت می کشد به دوستانش بگوید من مادربزرگش هستم... به آنها می گوید من خدمتکار پیر مادرش هستم.
من #یک_کدبانوی_تمام_عیار هستم، وقتی شوهرم آروغ های بودار می زند و کمربندش را روی شکم برآمده اش جابه جا می کند.
من در ماه اول عروسی ام؛ #خانم_کوچولو ، #عروسک ، #ملوسک ، #خانمی ، #عزیزم ، #عشق_من ، #پیشی ، #قشنگم ، #عسلم ، #ویتامین و...» هستم.
من در ادبیات دیرپای این کهن بوم ؛ «دلیله محتاله، نفس محیله مکاره، مار، ابلیس، شجره مثمره، اثیری، لکاته و...» هستم.
دامادم به من #وروره_جادو می گوید.
حاج آقا مرا #والده صدا می زند.
من #مادر_فولادزره هستم، وقتی بر سر حقوقم با این و آن می جنگم.
مادرم مرا به خان روستا #کنیز شما معرفی می کند.
ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ، ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺩﺭ ﮔﻤﯽ ﺑﺮﻫﺎﻧﯿﺪ !!! ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻣﻦ ﮐﯿﺴﺘﻢ؟؟؟.
۶.۸k
۰۴ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.