باز هم صبر میکنم
[[[ 40 ]]]
باز هم صبر می کنم صبری که مجنون هم کم آورده از آن
باز هم من منتظر مانم که یعقوب کم بیاورده از آن
باز اشکم را به دستم پاک کردم بچه ی خوبی شدم
باز هم با خود بگفتم که آخرش من می رسم پیش صنم
همچنان بر قول و عهد خود بماندم ای عزیزم محترم
این منِ جا مانده ام که از همان عهد الستم محترم
ظاهر و باطن گذاشتم بهر تو چیز دگر نیست بهر من
هر چه دارم داده ام از بهر تو جز روی زیبایت ثمن
بر کریمان و کریم زاده نیاید عاشقی اذیت کنند
بر خداوند جهان هم نِی نباشد که دلم فرغت کند
از بزرگان جز بزرگی انتظاری من ندارم دیگرش
از رحیمان جز عطوفت سر نخواهد زد به جز آن رحمتش
سیّد عرشی که عاشق گشته بر آنها کریمان پس چه باک
نور معشوق بر دل و جانش بخورده که شده او پاک پاک
#سیدعرشی
باز هم صبر می کنم صبری که مجنون هم کم آورده از آن
باز هم من منتظر مانم که یعقوب کم بیاورده از آن
باز اشکم را به دستم پاک کردم بچه ی خوبی شدم
باز هم با خود بگفتم که آخرش من می رسم پیش صنم
همچنان بر قول و عهد خود بماندم ای عزیزم محترم
این منِ جا مانده ام که از همان عهد الستم محترم
ظاهر و باطن گذاشتم بهر تو چیز دگر نیست بهر من
هر چه دارم داده ام از بهر تو جز روی زیبایت ثمن
بر کریمان و کریم زاده نیاید عاشقی اذیت کنند
بر خداوند جهان هم نِی نباشد که دلم فرغت کند
از بزرگان جز بزرگی انتظاری من ندارم دیگرش
از رحیمان جز عطوفت سر نخواهد زد به جز آن رحمتش
سیّد عرشی که عاشق گشته بر آنها کریمان پس چه باک
نور معشوق بر دل و جانش بخورده که شده او پاک پاک
#سیدعرشی
۴۸۴
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.