تا ابد در به درت می مانم
[[[ 43 ]]]
تا ابد در به درت می مانم
شعر را بهر تو جان می بارم
ای عدالت که شدی در این جان
تو به این جان شده ای میزانم
بر سویت گشته دل من هر دم
همّه ام سوی تو من می رانم
این دلم سند شده بر نامت
من که دیگر بَرِ تو می مانم
این جگر سوخته از آثارت
ابدالدّهر شدی ایمانم
این کلامم شده تعریف از تو
هی غزل بهر تو من می خوانم
عرشییم سیّدِ دل خون بر تو
بهر روی تو همش می نالم
تا ابد در به درت می مانم
شعر را بهر تو جان می بارم
ای عدالت که شدی در این جان
تو به این جان شده ای میزانم
بر سویت گشته دل من هر دم
همّه ام سوی تو من می رانم
این دلم سند شده بر نامت
من که دیگر بَرِ تو می مانم
این جگر سوخته از آثارت
ابدالدّهر شدی ایمانم
این کلامم شده تعریف از تو
هی غزل بهر تو من می خوانم
عرشییم سیّدِ دل خون بر تو
بهر روی تو همش می نالم
۲.۱k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.