bts
#معشوقه_لرد
پارت۲۹
سوکجین: یااا مگه من دوست پسرتم منو اینجوری بقل کردی خرس گنده له شدممممم، بدبخت اونی که میره زیره تو ، دوشبه خفه اش میکنی مراسم ختم میندازیمون. هویییی کری؟ بلند شو له شدممممم
یونگی: ااگه میکردتت اینجوری جیغ جیغ نمیکردی که الان کردی، فقط خفه شو و بزار بخوابیم
یونگی گفت و همه پسرا زدن زیر خنده
"پایان فلش بک" زمان حال"
یونگی: هی کیمممم
_اوه.سلام هیونگ
یونگی: یک ساعته دارم صدات میزنم حواست کجاست؟
_یکم فکرم درگیره کاراست
یونگی: کارات یا دفترخاطراتت؟
_تو از کجا باخبری؟
یونگی: بهم الهام شد
_اها از طرف سوکجین بهت اعلام شد نه الهام
یونگی: حالا اعلام یا الهام، چه فرقی به حال تو میکنه؟
_فرق؟ هیچی...
یونگی: چرا رفتی سراق خاطراتت؟
_دلتنگم
یونگی: هممون دلتنگیم...نپرسیدم احساست چیه، گفتم چرا رفتی سراق خاطراتت؟ تو روسیه اتفاقی افتاد؟ پیداش کردی؟
_نه فقط یکی رو دیدم که چشماش مثل همون بود، اما اون نبود، هیکل ورزیده ای داشت صدایش بم تر بود، مثل اون ریزنقش نبود
یونگی: مطمئنی خودش نبود؟ سال های زیادی گذشته...ادما تقییر میکنن
_اگر مطمعن بودم اینجوری مشعل درونم شعله ور میشد؟
پارت۲۹
سوکجین: یااا مگه من دوست پسرتم منو اینجوری بقل کردی خرس گنده له شدممممم، بدبخت اونی که میره زیره تو ، دوشبه خفه اش میکنی مراسم ختم میندازیمون. هویییی کری؟ بلند شو له شدممممم
یونگی: ااگه میکردتت اینجوری جیغ جیغ نمیکردی که الان کردی، فقط خفه شو و بزار بخوابیم
یونگی گفت و همه پسرا زدن زیر خنده
"پایان فلش بک" زمان حال"
یونگی: هی کیمممم
_اوه.سلام هیونگ
یونگی: یک ساعته دارم صدات میزنم حواست کجاست؟
_یکم فکرم درگیره کاراست
یونگی: کارات یا دفترخاطراتت؟
_تو از کجا باخبری؟
یونگی: بهم الهام شد
_اها از طرف سوکجین بهت اعلام شد نه الهام
یونگی: حالا اعلام یا الهام، چه فرقی به حال تو میکنه؟
_فرق؟ هیچی...
یونگی: چرا رفتی سراق خاطراتت؟
_دلتنگم
یونگی: هممون دلتنگیم...نپرسیدم احساست چیه، گفتم چرا رفتی سراق خاطراتت؟ تو روسیه اتفاقی افتاد؟ پیداش کردی؟
_نه فقط یکی رو دیدم که چشماش مثل همون بود، اما اون نبود، هیکل ورزیده ای داشت صدایش بم تر بود، مثل اون ریزنقش نبود
یونگی: مطمئنی خودش نبود؟ سال های زیادی گذشته...ادما تقییر میکنن
_اگر مطمعن بودم اینجوری مشعل درونم شعله ور میشد؟
۵.۳k
۰۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.