"پارت دوم و اخر سناریو"
"پارت دوم و اخر سناریو"
دختر هجده ساله، مرد مقابلش رو بوسید
به بازی گرفت لب های مرد رو تا شاید هم قلب خودش اروم شه، و هم قلب مرد
مرد متعجب لب های دخترکش رو به بازی گرفت و صدای بلندی پیچید و طعم خون... طعم خون بود که مرد حس کرد
خونی که از دهان دختر سرازیر شد و منبعش، قلب دختر بود، دختری که قلب خودش رو نشونه گرفت و با کادویی تولدش، هیجده سالگیش رو تموم کرد و به دنیایی رفت که خوانوادش سالها به اونجا رفته بودن
و مرد... پوچ شد
پوچ شد از زندگی و عشق و روح
پوچ شد از تمام احساسات و چشم هاش فقط چشم های بسته ی دخترکی رو میدید که تا ثانیه ها پیش درحال بوسیدنش بود حالا توی بقلش به خواب عمیقی فرو رفته بود
دختر هجده ساله، مرد مقابلش رو بوسید
به بازی گرفت لب های مرد رو تا شاید هم قلب خودش اروم شه، و هم قلب مرد
مرد متعجب لب های دخترکش رو به بازی گرفت و صدای بلندی پیچید و طعم خون... طعم خون بود که مرد حس کرد
خونی که از دهان دختر سرازیر شد و منبعش، قلب دختر بود، دختری که قلب خودش رو نشونه گرفت و با کادویی تولدش، هیجده سالگیش رو تموم کرد و به دنیایی رفت که خوانوادش سالها به اونجا رفته بودن
و مرد... پوچ شد
پوچ شد از زندگی و عشق و روح
پوچ شد از تمام احساسات و چشم هاش فقط چشم های بسته ی دخترکی رو میدید که تا ثانیه ها پیش درحال بوسیدنش بود حالا توی بقلش به خواب عمیقی فرو رفته بود
۱۲.۶k
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.