عشق ممنوع!(1)
صبح از خواب بیدار شدم.مثل همیشه بعد از صبحانه یه نرم کننده ی لب زدم و با همبند موهام رو عقب کشیدم. لباسم رو پوشیدم و به این فکر کردم که چرا این ماموریتی که همه دلشون میخوان برن رو داده به من؟!اونم منی که تا حالا هیچ ماموریتی نداشتم و بار اولم هست!باید ازش بپرسم!سوییچ ماشینم رو برداشتم و رفتم به سمت شرکت.
وقتی رسیدم در زدم و داخل شدم:سلام.گفته بودی امروز بیام اینجا.
@آره،بیا بشین.
همینجوری راحتم. بگو.
@باشه،این ماموریتی که داری خیلی حساسه.باید بری کره.اونجا یه چند سالی میمونی.
کره؟!من که کره ای بلد نیستم!
@می دونم.ولی تو بهترین کسی بودی که می تونستم انتخاب کنم.
اونوقت چرا؟!
@روز اولی که اومدی رو یادته؟!چی گفتی؟!هدفت از اینجا اومدن چی بود؟!
می دونم.یادمه.خب؟!
@بگو.
چرا؟!وقتی هم میدونمش هم تو چرا تکرارش کنم؟!
@گفتم بگو!
باشه!گفتم میخوام احساساتم رو از بین ببرم و به کمک شما نیاز دارم.به نظرم احساسات نشانه ی ضعفه!خب که چی الان؟!
@باید بری کره و یه نفر رو عاشق خودت کنی بعدش به قدری اونو به خودت وابسته کنی که بدون تو نتونه نفس بکشه!در این حد!
عشق؟!من؟!هه!اونوقت ججوری؟!
@تو تنها کسی هستی که اینجا خوب بلده دروغ بگه و از همه مهمتره اگه دخترای دیگه رو بفرستم ممکنه کار رو خراب کنن و عاشقش بشن ولی تو نمیشی چون نمیخوای!
دقیقا!باشه.ولی تضمین نمی کنم که بتونم اونو عاشق خودم کنم گفته باشم.
@باشه!
و یه چیز دیگه،من نقابمو چیکار کنم؟!اینجوری که همه منو میبینن.
@نگرانش نباش،کسی نمیبینتت.من حواسم هست.
باشه.پس من رفتم وسایلمو جمع کنم.
و بدون خداحافظی درو بستم.آخه من چجوری یه نفر رو عاشق خودم بکنم؟!
وقتی رسیدم در زدم و داخل شدم:سلام.گفته بودی امروز بیام اینجا.
@آره،بیا بشین.
همینجوری راحتم. بگو.
@باشه،این ماموریتی که داری خیلی حساسه.باید بری کره.اونجا یه چند سالی میمونی.
کره؟!من که کره ای بلد نیستم!
@می دونم.ولی تو بهترین کسی بودی که می تونستم انتخاب کنم.
اونوقت چرا؟!
@روز اولی که اومدی رو یادته؟!چی گفتی؟!هدفت از اینجا اومدن چی بود؟!
می دونم.یادمه.خب؟!
@بگو.
چرا؟!وقتی هم میدونمش هم تو چرا تکرارش کنم؟!
@گفتم بگو!
باشه!گفتم میخوام احساساتم رو از بین ببرم و به کمک شما نیاز دارم.به نظرم احساسات نشانه ی ضعفه!خب که چی الان؟!
@باید بری کره و یه نفر رو عاشق خودت کنی بعدش به قدری اونو به خودت وابسته کنی که بدون تو نتونه نفس بکشه!در این حد!
عشق؟!من؟!هه!اونوقت ججوری؟!
@تو تنها کسی هستی که اینجا خوب بلده دروغ بگه و از همه مهمتره اگه دخترای دیگه رو بفرستم ممکنه کار رو خراب کنن و عاشقش بشن ولی تو نمیشی چون نمیخوای!
دقیقا!باشه.ولی تضمین نمی کنم که بتونم اونو عاشق خودم کنم گفته باشم.
@باشه!
و یه چیز دیگه،من نقابمو چیکار کنم؟!اینجوری که همه منو میبینن.
@نگرانش نباش،کسی نمیبینتت.من حواسم هست.
باشه.پس من رفتم وسایلمو جمع کنم.
و بدون خداحافظی درو بستم.آخه من چجوری یه نفر رو عاشق خودم بکنم؟!
۸.۲k
۰۶ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.