عشق ممنوع!(2)
رفتم وسایلمو جمع کنم که یه چیزی به ذهنم رسید.من که اونو حتی نمیشناسم!زنگ زدم به ریئسم تا ببینم قراره کی رو عاشق خودم کنم.عشق!
با تکرار این کلمه یه پوزخند زدم و گوشیم رو برداشتم:الو؟!
@بله؟!باز چی شده؟!
می خواستم ببینم این پسره کیه که قراره عاشق من بشه؟!اصلا چجوری قراره ببینمش؟!شغلش چیه؟!
@باشه باشه!بس کن!باهات میام کره همه چیز رو اونجا برات توضیح میدم. هر چیزی سر وقتش!
باشه!
و قطع کردم:پرو!هر چی سر وقتش!مسخره!
و به جمع کردن لباسام ادامه دادم. اصلا من چجوری اونو عاشق خودم بکنم؟! من از عشق متنفرم.از پسرا هم که بدم میاد.بعد من؟!قحطی آدم بود؟! اَه!
لباسام رو که جمع کردم و وسایلم رو چیدم رفتم خوابیدم که فردا باید میرفتیم،کره! تا حالا ندیدمش.یعنی مردمش چجورین؟!منو به عنوان یه ایرانی می پذیرن یا باید دروغ بگم که مال یه کشور دیگم؟!یعنی باید هویتم رو هم مخفی کنم؟!این چه بدبختی هست که دچارش شدم؟! بگم آمریکاییم؟!آخه کجای من شبیهشونه؟!چین و ژاپن هم که نمیشه. نها کشوری که میشه گفت ترکیه هست.ولی آخه من چجوری وقتی از ترکیه چیز زیادی نمی دونم بگم ترکم؟!خدایا!ببین دارن با من چی کار میکنن!
با تکرار این کلمه یه پوزخند زدم و گوشیم رو برداشتم:الو؟!
@بله؟!باز چی شده؟!
می خواستم ببینم این پسره کیه که قراره عاشق من بشه؟!اصلا چجوری قراره ببینمش؟!شغلش چیه؟!
@باشه باشه!بس کن!باهات میام کره همه چیز رو اونجا برات توضیح میدم. هر چیزی سر وقتش!
باشه!
و قطع کردم:پرو!هر چی سر وقتش!مسخره!
و به جمع کردن لباسام ادامه دادم. اصلا من چجوری اونو عاشق خودم بکنم؟! من از عشق متنفرم.از پسرا هم که بدم میاد.بعد من؟!قحطی آدم بود؟! اَه!
لباسام رو که جمع کردم و وسایلم رو چیدم رفتم خوابیدم که فردا باید میرفتیم،کره! تا حالا ندیدمش.یعنی مردمش چجورین؟!منو به عنوان یه ایرانی می پذیرن یا باید دروغ بگم که مال یه کشور دیگم؟!یعنی باید هویتم رو هم مخفی کنم؟!این چه بدبختی هست که دچارش شدم؟! بگم آمریکاییم؟!آخه کجای من شبیهشونه؟!چین و ژاپن هم که نمیشه. نها کشوری که میشه گفت ترکیه هست.ولی آخه من چجوری وقتی از ترکیه چیز زیادی نمی دونم بگم ترکم؟!خدایا!ببین دارن با من چی کار میکنن!
۸.۲k
۰۶ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.