عشق ممنوع!(3)
صبح:
چشمام رو باز کردم. وقتی به خورشید نگاه کردم می خواستم لبخند بزنم از اینکه بیدارم تا یادم افتاد که باید امروز بریم کره.سریع لبخندم ماسید.با بی حوصلگی بلند شدم و بعد از اینکه دست و صورتم رو شستم و صبحانه خوردم رفتم و لباس عوض کردم.
از اونجایی که قرار بود چند سال نباشم یه دور خونم رو نگاه کردم و بعد خارج شدم.خواستم با ماشینم برم که یه ماشین مشکی جلوی خونم دیدم.رفتم سمتش که شیشه رو زد پایین:با تو باید بیام؟!
@آره!سوار شو.
سوار ماشینش شدم و هیچ حرفی نزدم تا ببین این وقتی که آقا میگه کی میاد!سرم رو به شیشه ی ماشین تکیه دادم. تا خواشتم بخوابم رسیدیم.پیاده شدم و یه نگاه کلی به همه چیز کردم.
می خواستم برم تو که دستمو گرفت.یه نگاه به دستش کردم و دستم رو از دستش کشیدم بیرون:هزار بار گفتم به من دست نزن.نفهمیدی هنوز؟!
@باشه بابا!خب داد میزدم که نری تو؟!
خب؟!چی شده؟!چرا نرم؟!
@من اسلحه دارم نباید از اونجا بریم تو.می فهمن!
خب ؟!چی کار میخوای بکنی؟!
@از اونور میریم.کسی نیست.با هواپیمای شخصیم میریم که کسی چکم نکنه.
اوه!پس هواپیمای شخصی داشتی و نمی گفتی؟!باشه بریم.
وقتی اینو گفتم چپ چپ نگاهم کرد که موجب شد یکم خندم رو بخورم ولی خب از اذیت کردن دیگران خوشم میاد در نتیجه یکم کشش دادم.
چشمام رو باز کردم. وقتی به خورشید نگاه کردم می خواستم لبخند بزنم از اینکه بیدارم تا یادم افتاد که باید امروز بریم کره.سریع لبخندم ماسید.با بی حوصلگی بلند شدم و بعد از اینکه دست و صورتم رو شستم و صبحانه خوردم رفتم و لباس عوض کردم.
از اونجایی که قرار بود چند سال نباشم یه دور خونم رو نگاه کردم و بعد خارج شدم.خواستم با ماشینم برم که یه ماشین مشکی جلوی خونم دیدم.رفتم سمتش که شیشه رو زد پایین:با تو باید بیام؟!
@آره!سوار شو.
سوار ماشینش شدم و هیچ حرفی نزدم تا ببین این وقتی که آقا میگه کی میاد!سرم رو به شیشه ی ماشین تکیه دادم. تا خواشتم بخوابم رسیدیم.پیاده شدم و یه نگاه کلی به همه چیز کردم.
می خواستم برم تو که دستمو گرفت.یه نگاه به دستش کردم و دستم رو از دستش کشیدم بیرون:هزار بار گفتم به من دست نزن.نفهمیدی هنوز؟!
@باشه بابا!خب داد میزدم که نری تو؟!
خب؟!چی شده؟!چرا نرم؟!
@من اسلحه دارم نباید از اونجا بریم تو.می فهمن!
خب ؟!چی کار میخوای بکنی؟!
@از اونور میریم.کسی نیست.با هواپیمای شخصیم میریم که کسی چکم نکنه.
اوه!پس هواپیمای شخصی داشتی و نمی گفتی؟!باشه بریم.
وقتی اینو گفتم چپ چپ نگاهم کرد که موجب شد یکم خندم رو بخورم ولی خب از اذیت کردن دیگران خوشم میاد در نتیجه یکم کشش دادم.
۱۲.۷k
۰۷ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.