از من خبر بگر

از من خبر بگير!
كارى ندارد
كافی‌ ست صبح‌ها دلت برايم تنگ شود
و بى اختيار به نقطه‌اى خيره شوى
و به اين فكر كنى
كه چقدر بى‌خبرى از من...!

#كامران_رسول_زاده
دیدگاه ها (۰)

💭جايی ميان بازوانت،کنار سرشانه اتنزديکِ عطرِ گلِ يخ،حوالیِ س...

مرا دوست بداربه‌سان گذر از یک سمت خیابانبه سمتی دیگر...اول ب...

آدم گاهی آن‌قدر دلش می‌گیرد که به سایه‌ای گرم می‌شود.می‌بیند...

‍ تو عاشقانه ترین فصلی از کتاب منیغنای ساده و معصوم شعر ناب ...

عشق بی پرواز

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط