عشق یا انتقام

عشق یا انتقام
P38

+ جونگ کوک...هققق...ددی.....هقق
( پرش زمانی به وقتی که دکتر اومد, ویو ا.ت)
+ چیزی شده دکتر ؟
×نه چیزی نیس ولی باید مراقبش باشی...من اینجا میمونم تا بیدار بشه
_ ا.ت....ا.ت...
+ من...من اینجام
بلند شد و نشست دستش رو روی سرش گذاشت و به نگاهی به دکتر کرد
_ هاهاهاهاها( خنده های بلند)
_ مثل اینکه راست میگفتی ...دکتر پارک( همراه با خنده)
چی؟ یعنی چی؟
سرم رو به صورت سوال به سمت جونگ کوک خم کردم
_ جدی نگیر ...چیز مهمی نیست
× خانم ا.ت میشه چند لحظه مارو تنها بزارین؟
نگاهی به جونگ کوک کردم
سرش رو به سمت در تکون داد ( یعنی برو)
بلند شدم و رفتم سمت در
در رو باز کردم و از اتاق رفتم بیرون
( ویو کوک)
_ ( خنده های بلند)
_ پس قراره بمیرم ....هه ....هنوز تازه پیداش کردم
× بهت گفته بودم...باید بیماریت رو جدی میگرفتی ...بهت گفتم که باید تا چند وقت استراحت کنی...ولی تو چیکار کردی؟ یه راست رفتی دنبال کسی که عامل تموم بد بختی هاته
_ در موردش درست صحبت کن( اخم و جدیت )
× هوففف....
_ چند وقت دیگه زندم؟؟
× نهایتا چهار ماه ولی فکر نکنم به دو ماه هم برسه
_ وقتی دکترم ازم نا امید شده خودم باید امید داشته باشم ؟؟
× من تموم تلاشمو میکنم که زنده نگهت دارم جئون فهمیدی؟
_هوممم
× الان هم میرم
_ به سلامت
دیدگاه ها (۱۶)

عشق یا انتقام P39_ به سلامت(کوک)بعد از این که دکتر رف ا.ت او...

این چیزی شد که خواستیم .....

عشق یا انتقامP37و حالا اون برگشته( ویو کوک)ا.ت رو توی بغلم گ...

سلام به خوشگلای خودم سال نو مبارک سالی پر از بهترین هارو بر...

قلب یخیپارت ۱۰از زبان ا/ت:غذامون تموم شد منم میخواستم برم دس...

قلب یخیپارت ۱۵از زبان ا/ت:باهم حرف زدیم و فهمیدم پیام ها درو...

"سرنوشت "p,35..ساعت ۳ صبح .....با حس باد سردی چشمامو باز کرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط