پسران هدفمند😍💜
فصل دوم پارت هفتم👇
جین و تهیونگ وارد خونه شون شدن...
جین کتشو پرت کرد روی کاناپه به تهیونگ گفت:ما باید به ساجا ضربه بزنیم...
تهیونگ با تعجب برگشتم سمتم و گفت:چجوری؟
جین با اعصابی خورد نفس عمیقی کشید و گفت:نگران اونش نباش حالا که فقط من و توییم باید زودتر به ساجا صدمه بزنیم..
تهیونگ آهی کشید و گفت:انتظار نداشتم نامجون هیونگ انقدر از دستم عصبانی باشهه...
جین:اون حق داره تهیونگ منم عصبی شدم ولی خودمو کنترل کردم دلم نمیخواست تو رو از دست بدم یا ناراحتت کنم...
تهیونگ بغضش گرفت و گفت:ممنونم از همراهیات این خیلی برام باارزشه.
نامجون و جیهوپ و شوگا و جیمین و شوگا:
+یعنی چی کمپانی میخواد ما رو کنار بزنه؟
نامجون با عصبانیت این حرفها رو زد..
شوگاهم داد زد:حالا ک از ما استفاده کردن تا پیشرفت کنن میخوان ما رو کنار بزنن این بی انصافیه(اشاره به واقعیت ک میخوان بی تی اسو کنار بزنن من هر چی میشه زیر سر هیترای بدبخت و حسود میدونم😡💔)
جیهوپ:خیلی آشغالن خودمون کم مشگل نداشتیم الانم میخوان کنارمون بذارن..
جیمین آهی کشید و گفت:نگران نباشین ما آرمیها رو داریم تا اونها رو داریم غصه نداریم..
جانگ کوکم تاییدش کرد و گفت:آره حق با جیمینه...
نامجون:من دلم از جین و تهیونگ پره برای همین به اونا خبر ندیم فعلا حق ورود به هتل رو ندارن.
شوگا:درستهه منم موافقم..
نامجون:فردا من میرم کُره تا با کمپانی حرف بزنم..
جیمین داد زد:چی عقلتو از دست دادی؟ما ممنوع ورود به کره شدیم اگ ببینتت میگیرنت..
نامجون:چاره یی ندارم..
شوگام با شجاعت بلند شد و گفت:منم باهات میام..
جیهوپ بلند شد و گفت:آره منم میام..
نامجون نگاه جیمین و جانگ کوک کرد،
جیمین گفت:جانگ کوک نمیتونه بیاد چون ساجا تهدید به مرگش کرده میترسم بکشش من باید پیشش بمونم..
نامجونم تایید کرد...
فردا صبح:
نامجون و جیهوپ و شوگا چمدانهاشون بستن و بعد از ۵ سال به طرف کشورشون حرکت کردن...
کمپانی کی پاپ :
نامجون با داد به رییس کمپانی گفت:تو خیلی عوضی هستی چرا میخوای ما رو کنار بذاری؟حالا ک استفاده تو کردی میخوای ولمون کنی؟ولی بدون اشتباه میکنی ما آرمیها رو داریم اونام خیلی دوستمون دارن..
رییس کمپانی دادی زد:شما اینجا چیکار میکنید؟شما الان باید ایران باشین اگ رییس جمهور ساجا شما رو ببینه میکشنتون بدبختا...هر چند شما دم به تله دادین و این خوبه..
رییس کمپانی پوزخندی زد در این بین ساجا اومد...
ساجا لبخندی زد و گفت:به به میبینم بی تی اس دم به تله داده... راستی حال جانگ کوک خوبه چرا با خودتون نیاوردنش؟و اینکه اوه برای مرگ تهیونگ خیلی متاسفم خیلی زود از دنیا رفت ولی مرگشم بی فایده نبود(این دیالوگ سریال هوارانگ وقتی ک هانسانگ خودشو جلوی سون وو انداخت و برادرش دان سا کشتش😭💔
جین و تهیونگ وارد خونه شون شدن...
جین کتشو پرت کرد روی کاناپه به تهیونگ گفت:ما باید به ساجا ضربه بزنیم...
تهیونگ با تعجب برگشتم سمتم و گفت:چجوری؟
جین با اعصابی خورد نفس عمیقی کشید و گفت:نگران اونش نباش حالا که فقط من و توییم باید زودتر به ساجا صدمه بزنیم..
تهیونگ آهی کشید و گفت:انتظار نداشتم نامجون هیونگ انقدر از دستم عصبانی باشهه...
جین:اون حق داره تهیونگ منم عصبی شدم ولی خودمو کنترل کردم دلم نمیخواست تو رو از دست بدم یا ناراحتت کنم...
تهیونگ بغضش گرفت و گفت:ممنونم از همراهیات این خیلی برام باارزشه.
نامجون و جیهوپ و شوگا و جیمین و شوگا:
+یعنی چی کمپانی میخواد ما رو کنار بزنه؟
نامجون با عصبانیت این حرفها رو زد..
شوگاهم داد زد:حالا ک از ما استفاده کردن تا پیشرفت کنن میخوان ما رو کنار بزنن این بی انصافیه(اشاره به واقعیت ک میخوان بی تی اسو کنار بزنن من هر چی میشه زیر سر هیترای بدبخت و حسود میدونم😡💔)
جیهوپ:خیلی آشغالن خودمون کم مشگل نداشتیم الانم میخوان کنارمون بذارن..
جیمین آهی کشید و گفت:نگران نباشین ما آرمیها رو داریم تا اونها رو داریم غصه نداریم..
جانگ کوکم تاییدش کرد و گفت:آره حق با جیمینه...
نامجون:من دلم از جین و تهیونگ پره برای همین به اونا خبر ندیم فعلا حق ورود به هتل رو ندارن.
شوگا:درستهه منم موافقم..
نامجون:فردا من میرم کُره تا با کمپانی حرف بزنم..
جیمین داد زد:چی عقلتو از دست دادی؟ما ممنوع ورود به کره شدیم اگ ببینتت میگیرنت..
نامجون:چاره یی ندارم..
شوگام با شجاعت بلند شد و گفت:منم باهات میام..
جیهوپ بلند شد و گفت:آره منم میام..
نامجون نگاه جیمین و جانگ کوک کرد،
جیمین گفت:جانگ کوک نمیتونه بیاد چون ساجا تهدید به مرگش کرده میترسم بکشش من باید پیشش بمونم..
نامجونم تایید کرد...
فردا صبح:
نامجون و جیهوپ و شوگا چمدانهاشون بستن و بعد از ۵ سال به طرف کشورشون حرکت کردن...
کمپانی کی پاپ :
نامجون با داد به رییس کمپانی گفت:تو خیلی عوضی هستی چرا میخوای ما رو کنار بذاری؟حالا ک استفاده تو کردی میخوای ولمون کنی؟ولی بدون اشتباه میکنی ما آرمیها رو داریم اونام خیلی دوستمون دارن..
رییس کمپانی دادی زد:شما اینجا چیکار میکنید؟شما الان باید ایران باشین اگ رییس جمهور ساجا شما رو ببینه میکشنتون بدبختا...هر چند شما دم به تله دادین و این خوبه..
رییس کمپانی پوزخندی زد در این بین ساجا اومد...
ساجا لبخندی زد و گفت:به به میبینم بی تی اس دم به تله داده... راستی حال جانگ کوک خوبه چرا با خودتون نیاوردنش؟و اینکه اوه برای مرگ تهیونگ خیلی متاسفم خیلی زود از دنیا رفت ولی مرگشم بی فایده نبود(این دیالوگ سریال هوارانگ وقتی ک هانسانگ خودشو جلوی سون وو انداخت و برادرش دان سا کشتش😭💔
۲.۹k
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.