یک روز می آید

یک روز می آید . . . .

که رنج ِ زندگی تمام می شود . . . .

و مادرم به جای من . . . .

خرما میدهد . . . .

من و رنج روزی تمام می شویم . . . .
دیدگاه ها (۱)

هر جا چراغی روشنه ،از ترس تنها بودنه...ای ترس تنهایی من ،این...

اشتباه از شما نبود . . . !تقصیر من هم نبود . . . !به جان ماد...

از لب سرخابی اش گیلاس هم جا میزند؛تازه او کم رُژ به لب از تر...

آمدم با عجله بوسه ستانم از توچانه ی مقنعه ات رفت درون دهنم😅 ...

تنهایی

عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم

‌روزی که دیگر نیازی نمی‌بینید هیچ چیز را در مورد خودتان به ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط