ماه زیبای من
ماه زیبای من
پارت پنجم
_____________
+خب قضیه از این قراره که ...
فلش بک *
_من خواهرت رو دوست دارم جیهوپ
@با چه اعتمادی بهت بدمش ...از کجا معلوم ولش نکنی
_ولی من دوستتم تو خوب من رو میشناسی
@ادم ها تغییر میکنن جین خواهرم فقط من رو داره
_بهم اعتماد کن
@حواست باشه ...چجوری باهاش رفتار میکنی
_قول میدم نزارم اشکش در بیاد
پرش زمانی عمارت
_جانگ ا.ت من دوست دارم ...حاظرم برای بدست آوردنت هر کاری کنم ...باهام قرار میزاری؟!
همه پسر ها شاهد دیدن این اتفاق بودن و منتظر جواب از ا.ت
+...آره ...منم دوست دارم
_ :)
دوسالی از رابطه مون گذشته بود خیلی باهم دیگه خوب بودیم نمیدونم چیشد یک دفعه تغییر کرد عوض شد رفتارش با من تغییر کرد
_ا.ت بس کن
+تا الان کجا بودی جین ....من نگرانت بودم
_بس کنن(داد)
با دادی که زد یه دونه خوابوند تو گوشم
_بس کن ازت خسته شدم تو یه اضافه ایی کاش همون موقع که بردنت بیمارستان برای قلبت میمردی ...احمق
+جین !!!
_اسم من رو به زبون نیار ...بدم میاد ازت ...ازت متنفرم
+اما ...چیشده بهم بگو
_هر،زه ...از خونه من برو بیرون
+اما...
_گمشو بیرونن
دستم و گرفت و کشید سمت در عمارت من رو پرت کرد تو خیابان
_دیگه اینور ها نبینمت
بعد از اون روز هر شب میرفتم در خونش صدای خنده میآمد ...صدای خنده یه دختر
اول فکر میکردم شاید من و به خاطر یه دختر دیگه ول کرده ولی ...اشتباه فکر کردم ...هر شب یه دختر تو خونش بود ....داداشم و یونگی حتی بقیه خیلی سعی میکردن باهاش حرف بزنن اما هیچی جواب نمیداد کسی که قول داده بود اشکم در نیاد خودش باعث شد سه بار خودکشی کنم و هر شب گریه کنم
من مشکل قلبی داشتم و یه سال بعد از اینکه با جین آشنا شدم به بیمارستان رفتم و تا پای مرگ رفتم حتی جین حاظر بود به خاطر من هر کدوم از اعضای بدنش رو بهم اهدا کنه ولی کاش هنوز هم همینطور بود
پایان فلش بک*
پرش زمانی
از مطب بیرون اومدم پایین دفتر جیهوپ منتظرم بود سوار ماشین شدیم جا یه بستنی فروشی نگه داشت پیاده شدیم من این ور خیابان روی صندلی پارک نشستم جیهوپ رفت اون ور خیابان که بستنی بگیره خیلی شلوغ بود توی صف وایستاد یه مرده که ماسک داشت کنارم نشست داشت با تلفن حرف میزد تلفن رو قطع که ....
نظر یادت نره رفیق!
(وایی که پارت بعد چه شود )
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIN#fake
پارت پنجم
_____________
+خب قضیه از این قراره که ...
فلش بک *
_من خواهرت رو دوست دارم جیهوپ
@با چه اعتمادی بهت بدمش ...از کجا معلوم ولش نکنی
_ولی من دوستتم تو خوب من رو میشناسی
@ادم ها تغییر میکنن جین خواهرم فقط من رو داره
_بهم اعتماد کن
@حواست باشه ...چجوری باهاش رفتار میکنی
_قول میدم نزارم اشکش در بیاد
پرش زمانی عمارت
_جانگ ا.ت من دوست دارم ...حاظرم برای بدست آوردنت هر کاری کنم ...باهام قرار میزاری؟!
همه پسر ها شاهد دیدن این اتفاق بودن و منتظر جواب از ا.ت
+...آره ...منم دوست دارم
_ :)
دوسالی از رابطه مون گذشته بود خیلی باهم دیگه خوب بودیم نمیدونم چیشد یک دفعه تغییر کرد عوض شد رفتارش با من تغییر کرد
_ا.ت بس کن
+تا الان کجا بودی جین ....من نگرانت بودم
_بس کنن(داد)
با دادی که زد یه دونه خوابوند تو گوشم
_بس کن ازت خسته شدم تو یه اضافه ایی کاش همون موقع که بردنت بیمارستان برای قلبت میمردی ...احمق
+جین !!!
_اسم من رو به زبون نیار ...بدم میاد ازت ...ازت متنفرم
+اما ...چیشده بهم بگو
_هر،زه ...از خونه من برو بیرون
+اما...
_گمشو بیرونن
دستم و گرفت و کشید سمت در عمارت من رو پرت کرد تو خیابان
_دیگه اینور ها نبینمت
بعد از اون روز هر شب میرفتم در خونش صدای خنده میآمد ...صدای خنده یه دختر
اول فکر میکردم شاید من و به خاطر یه دختر دیگه ول کرده ولی ...اشتباه فکر کردم ...هر شب یه دختر تو خونش بود ....داداشم و یونگی حتی بقیه خیلی سعی میکردن باهاش حرف بزنن اما هیچی جواب نمیداد کسی که قول داده بود اشکم در نیاد خودش باعث شد سه بار خودکشی کنم و هر شب گریه کنم
من مشکل قلبی داشتم و یه سال بعد از اینکه با جین آشنا شدم به بیمارستان رفتم و تا پای مرگ رفتم حتی جین حاظر بود به خاطر من هر کدوم از اعضای بدنش رو بهم اهدا کنه ولی کاش هنوز هم همینطور بود
پایان فلش بک*
پرش زمانی
از مطب بیرون اومدم پایین دفتر جیهوپ منتظرم بود سوار ماشین شدیم جا یه بستنی فروشی نگه داشت پیاده شدیم من این ور خیابان روی صندلی پارک نشستم جیهوپ رفت اون ور خیابان که بستنی بگیره خیلی شلوغ بود توی صف وایستاد یه مرده که ماسک داشت کنارم نشست داشت با تلفن حرف میزد تلفن رو قطع که ....
نظر یادت نره رفیق!
(وایی که پارت بعد چه شود )
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIN#fake
۳.۷k
۰۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.