گفتمشصاحب زمان دل میخری
.
گفتمش:صاحب زمان دل میخری؟
پرسید: چند؟
گفتمش: دل مال تو
تنها بخند
گفت: خنده؟
با این شیعیان؟
ناگهان اشکی چکید و گریه کرد
گریه کرد و دل زِ دستانم ربود
تا بخود من آمدم او رفته بود
گفتمش:صاحب زمان دل میخری؟
پرسید: چند؟
گفتمش: دل مال تو
تنها بخند
گفت: خنده؟
با این شیعیان؟
ناگهان اشکی چکید و گریه کرد
گریه کرد و دل زِ دستانم ربود
تا بخود من آمدم او رفته بود
- ۶۱۰
- ۱۹ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط