مروارید آبی

مروارید آبی
Part¹⁰⁹

ویو کوک
با جیمین و خانواده لانا داشتیم صبحانه میخوردیم
واقعا نمیدونم دیگه اینا چرا بلند شدن ادم موذب میشه خبببببب
داشتم دیوونه میشدم که صدای قدم های یکنفر و پشت سرم میشنیدم
از قدم هایی که برمیداشت معلوم بود سر یه قضیه دودله

+سلام صبحتون بخیر
همگی بهش صبح بخیر گفتن*
(گشادی عالمی دارد😗💅 )
_ بفرما بشین
ده مین بعد*
_ بریم؟
#+ بریم
ویو جیمین
من جون اماده نبودم زودتر از جام بلند شدم و رفتم لباس مو عوض کنم بعد پنج مین اماده شدم و وسایل امو جمع و جور کردم و همراه وسایلم از اتاق اومدم بیرون
کوک و لانا داشتن با خانواده لانا خدافظی میکردن منم که بهشون ملحق شدم تشکری کردم ازشون و تعظیم کردم
کم کم داشت دیرمون میشد با عجله عموی لانا مارو رسوند به فرودگاه
دیگه لانا نذاشت عموش بیاد داخل فرودگاه از همونجا خدافظی و تشکر کردیم و رغتیم داخل فرودگاه
تا رسیدیم از بلند گو فرودگاه اعلام کردن که مسافران پرواز فرانسه به ایتالیا باید به بخش 10 برن
هر سه تایی رفتیم سریع چمدون هامو و دادیم و بلیط و گرفتیم و از گیت رد شدیم
خداروشکر زیاد معطل نشدیم
باد پنج دقیقه ای که رفتیم نشستیم تو بخش 10 لانا گوشیش و دراورد و جند تا سلفی سه تایی گرفتیم باهم
بعد چنددقیقه اعلام کردن که مسافران بابد به سمت درب برن کمی تو صف معطل شدیم ولی خب اونقدری زباد نبود که خسته بشیم

نیم مین بعد...
ویو لانا
بلخره سوار هواپیما شدیم و بعد چند دقیقه خلبان گفت سفر خوشی داشته باشید (اره خلاصه😂💔)

12 ساعت بعد....

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۲)

مروارید آبیPart ¹¹⁰12 ساعت بعد... ویو کوکبدن هر سه تامون کوف...

مروارید آبی Part¹¹²+بعدن میفهمی (چشمک)#ای بابا بگو دیه لانا ...

پیج قبلیم و به فنا رفتهhttps://wisgoon.com/helena157خب بچه ه...

هفتمین عشق Part11جؤن: پس گولم زدی جیا: بابا.... جؤن:(سیلی) خ...

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۵#

#عشق _ جنایت 🔪پارت27میا: رفتیم پایین  تا صبحانه بخوریم ینا :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط