مروارید آبی

مروارید آبی
Part¹¹²
+بعدن میفهمی (چشمک)
#ای بابا بگو دیه لانا
+شب آماده شو میریم رستوراننن
#باشه
_خبب فعلن استراحت کنیم ؟
+اره
کلیدو از دست کوک برداشتم و رفتیم اتاق همرو پیدا کردیم
در و تا باز کردیم رو تخت ولو شدم و با فکر کردن به امشب خوابم برد
با نوازش های موهام از خواب بیدار شدم دیدم کوک خمار بهم ذول زده و موهامو نوازش میکنه
_بیدار شدی چاگی
+اهوم ،لبامو غنچه کردم یه بوث بهش دادم و رفتیم آماده شویم
آماده شدیم و وقت رفتن به رستوران رسیده بود که جیمین ظاهر شد یهو
واییییی زهرههه ترک شدممم
#خیلی کنجکاوم ببینم چیکار میخوای بکنی لانا
_خیلیی خب بریم دیه
#تو خبر داری مگه نه کوک
_نوچ
#تف
+رفتیم سمت رستوران استرس داشتم اگه همه چی خوب پیش نره چی اگه یوجین نیاد همه چی خراب میشه
روی صندلی نشستیم و منتظر موندیم
#خببب سفارش بدیم گشنمه
_وایسا مهمون داریم
#کو؟
_نیومده
#ای بابا
به لانا نگاهی کردم لانا خوبی ؟
+اره فقط حالت تهوع دارم
داشتم حرف میزدم که یهو احساس کردم دارم بالا میارم دویدم سمت دستشویی
_لاناااا
جیمین بشین الان میام
#باش ...نشسته بودم که دستی رو شونم حس کردم سرمو چرخوندم که

شرط 20 لایک
15 کامنت
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۱۸)

هفتمین عشق Part12روای جونگ کوک _نشسته بود و با پسرا صحبت میک...

هفتمین عشق Part13+خوبی جیا؟ جیا: هیق... نه +بغلش کردم.. هیش ...

مروارید آبیPart ¹¹⁰12 ساعت بعد... ویو کوکبدن هر سه تامون کوف...

مروارید آبیPart¹⁰⁹ویو کوکبا جیمین و خانواده لانا داشتیم صبحا...

من و ملاقات با BTSpart«۵»سریع رفتم درسامو خوندم بعدش رفتم یه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط