می شد از خود بگیرمت اما

می شد از خود بگیرمت اما
زور بازو به دست هایم نیست

می شد از رفتنت گذشت اما
جان در اندازه های پایم نیست

#علیرضا آذر
دیدگاه ها (۱)

تو دگر خنده نکن، زلزله خواهد آمدمن زمین گیر شدم، طاقت آوارم...

خاطراتت را الک کردی ندانستی که منریز ریز ازگوشه ی چشمت زمین ...

.من ابر پر بارانم اما وقت بارش نیستبغضم! ولی ترجیح دادم در گ...

با "کفش‌"های خستگی خود سوار "شب"این "کوچه" را برای تو هاشور ...

#مسافرراه عمر پر شده از سنگلاخو من بر می دارم قدم هایم رابا ...

عـشقمقــــــســـــــــم به نامت…آنقدر عاشقانه هایم را روی ای...

🍁🧡#پاییز‌بهاریست‌ک‌عاشق‌شده‌است🧡🍁می خواهم #تـღـو_رابا نفسهای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط