یونگی دیروز برای یه مصاحبهی کاری رفته بودم
یونگی: دیروز برای یه مصاحبهی کاری رفته بودم.
یونگی: طرف گفت به یه آدم که تنبل نباشه نیاز داریم، چطور ثابت میکنی که تنبل نیستی؟
یونگی: من هم گفتم، همینکه از تخت گرم و نرمم جدا شدم که بیام اینجا کار کنم، خودش مشخص میکنه که تنبل نیستم.
جین : داش رفتی *آمریکا* اومدی چیزی نگفتی ،خب بگو چیا دارن چیکارا کردی ؟
ته : نگو که از عجایب اونجا هنوز در تعجبم
جین : چرا چی دیدی مگه ؟
ته : بچه *۴ ساله* اونجا فول انگلیسی بلده ...
جین : بابا اینا دیگه خیلی پیشرفت کردن .
*نامجون از دور با قلبی شکسته به آنها مینگرد*
باز بزارم؟
یونگی: طرف گفت به یه آدم که تنبل نباشه نیاز داریم، چطور ثابت میکنی که تنبل نیستی؟
یونگی: من هم گفتم، همینکه از تخت گرم و نرمم جدا شدم که بیام اینجا کار کنم، خودش مشخص میکنه که تنبل نیستم.
جین : داش رفتی *آمریکا* اومدی چیزی نگفتی ،خب بگو چیا دارن چیکارا کردی ؟
ته : نگو که از عجایب اونجا هنوز در تعجبم
جین : چرا چی دیدی مگه ؟
ته : بچه *۴ ساله* اونجا فول انگلیسی بلده ...
جین : بابا اینا دیگه خیلی پیشرفت کردن .
*نامجون از دور با قلبی شکسته به آنها مینگرد*
باز بزارم؟
- ۳.۰k
- ۲۱ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط