تاریخ ناگفته برنامه هسته ای ایران در دولت های هاشمی خاتم
تاریخ ناگفته برنامه هسته ای ایران در دولت های هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد
بخش دوم :
هر وقت جریان غربگرا در داخل ایران تحت فشار قرار گرفته و دچار تنگنا شده، طرفهای خارجی تلاش کردند برای جریان غربگرای داخلی ایران فضای تنفسی ایجاد کنند.
یک نمونه آن شروع پرونده هسته ای است. در واقع اگر به جریان اصلاح طلبان در داخل ایران در آن تاریخ مراجعه کنید، متوجه می شوید که دچار مشکلات عبور ناپذیری بود. شما تاملات مانیفست مشارکت را بخوانید که در فتنه سال ۱۳۸۸ از منزل آقای رمضان زاده و آقای میر دامادی کشف شد، یک سندی است که صفحه به صفحه آن را آقای میردامادی به عنوان دبیر کل حزب مشارکت امضا کرده و پای آن را مهر کرده که به آن میگویند ((تاملات مانیفست راهبردی)) و در آن نوشتند که ما به عنوان حزب مشارکت نگاه مان به مسائل راهبردی کشور چگونه است.
یک بندی در آن سند است که می گوید ما به عنوان حزب مشارکت هر گونه فشار خارجی به کشور را برای خودمان در داخل فرصت تلقی می کنیم .چرا ؟چون منجر به افزایش قدرت چانه زنی ما در مقابل حاکمیت میشود. یعنی چه؟
یعنی جریانهای سیاسی ای در داخل ایران بودند که نیازمند آغاز یک کانال جدید فشار خارجی به کشور بودند. شروع پرونده هسته ای ایران در تابستان سال ۸۱ پاسخی به این نیاز در ایران بود. یک نیاز در داخل وجود داشت دوستان آنها در داخل محتاج آن بودند که یک مسیر فشار خارجی به ایران باز شود.
سوم اینکه از ماهیت آن چپزی که برنامه هسته ای ایران بود نگران بودند. بخشی از اطلاعات مربوط به برنامه هستهای ایران که در اختیار آمریکاییها و سرویسهای اطلاعاتی غربی بود، از آژانس گرفته بودند که در جریان بود. بخشی از آنها را هم خودشان کار اطلاعاتی کرده بودند. بخش دیگر آن مربوط به اطلاعاتی بود که روسها به چینیها داده بودند و چینیها هم داده بودند به آنها. چون روسها و چینیها در پروژههای فنی ما دخیل بودند. بخشی دیگری هم مربوط به مواردی است که ایران خودش اظهار کرده بود.
آن چیزی که ما در ایران به آن می گوییم چرخه سوخت اجزایش چیست ؟
ما یک معدن در ساقند یزد داریم که در آن مقطع هم عملیاتی نشده بود، معدن ساقند تحت پادمان نیست، تحت پروتکل است. یعنی شما به لحاظ پادمانی اصلا لازم نیست که معدن را به آژانس اطلاع دهید. با این وجود چینیها از اواسط دهه ۷۰ که آمده بودند معدن ساقند در ایران را توسعه بدهند در جریان اطلاعات معدن بودند و همه این اطلاعات را به آمریکاییها داده بودند. می دانید تنها قراردادی که در طول تاریخ در پرونده هستهای ایران، که قرار داد فسخ شده و ما توانستیم خسارت بگیرم توسعه معدن ساقند توسط چینیها است. یک قراردادی با ما بستند قرارداد فسخ شد البته به ما خسارت دادند. چینیها از همه خوش انصافتر بودند.
بخش دوم چرخه سوخت مربوط به مرکز تحقیقات هسته ای است. در یو سی اف اصفهان، یعنی کارخانه تبدیل اورانیوم به یو سی اف که در سال ۲۰۰۰ به آژانس اطلاع دادیم. سال ۲۰۰۰ هنوز یو سی اف ساخته نشده بود زمین خالی بود، یک بیابانی بود در جنوب اصفهان اما دست آقای البرادعی را گرفتیم آوردیم در ایران گفتیم آقای مدیر کل این بیابان را که می بیند می خواهیم این جا یو سی اف بسازیم و او خندهای کرد و گفت: شما فکر می کنید ساختن کارخانه تبدیل به این سادگی است باور نمی کردند. هنوز هم باور نمی کنند که ایران کارخانه تبدیل اورانیم، که اورانیوم خام را تبدیل می کند، به انواعی از محصولات شیمیایی را به طور مستقل در اصفهان توسعه داده باشد. هنوز هم یکی از سوالهای آژانس این است که این را چه کسی به شما داده و این کارخانه را از کجا آورده اید .
من یک خاطره برای شما بگوییم سال ۲۰۰۶ اواخر سال ۲۰۰۵ ما میخواستیم کارخانه یو سی اف را از تعلیق خارج بکنیم آن وقت من رفتم اصفهان همراه تیمی که میخواست این کار را انجام دهد می دانید کارخانه یو سی اف در اصفهان یعنی در ابعاد صنعتی مواد هستهای تولید میکند. تجربه چنین کاری هم در ایران مطلقا وجود نداشت آن هم مواد هستهای که مواد فوق العاده حساسی است. یعنی نشت در حد گرم آن میتواند مسمومیت بسیار خطرناکی تولید کند. وقتی که بازرسان آژانس آمدند داخل تاسیسات ما برای اولین بار می خواستیم یو سی اف اصفهان را از تعلیق خارج کنیم و قرار بود در حد تناژ مواد تزریق شود به فرایند ما میخواستیم کیک زرد یا u3o8)) تزریق بکنیم تا uf6 (هگزا فراید اورانیوم ) بگیریم که ورودی تاسیسات نطنز است. همه بازرسان آن روز در اصفهان بودند تمام بازرسان اعلام کردند ما یک نفرمان هم اینجا نمیماند تاسیساتی که شما در ابعاد صنعتی ساختهاید و هیچ وقت هم آن را تست نکردید. حتما این نشتی را خواهد داشت، امکان ندارد که این تاسیسات در این ابعاد برای اولین ب
بخش دوم :
هر وقت جریان غربگرا در داخل ایران تحت فشار قرار گرفته و دچار تنگنا شده، طرفهای خارجی تلاش کردند برای جریان غربگرای داخلی ایران فضای تنفسی ایجاد کنند.
یک نمونه آن شروع پرونده هسته ای است. در واقع اگر به جریان اصلاح طلبان در داخل ایران در آن تاریخ مراجعه کنید، متوجه می شوید که دچار مشکلات عبور ناپذیری بود. شما تاملات مانیفست مشارکت را بخوانید که در فتنه سال ۱۳۸۸ از منزل آقای رمضان زاده و آقای میر دامادی کشف شد، یک سندی است که صفحه به صفحه آن را آقای میردامادی به عنوان دبیر کل حزب مشارکت امضا کرده و پای آن را مهر کرده که به آن میگویند ((تاملات مانیفست راهبردی)) و در آن نوشتند که ما به عنوان حزب مشارکت نگاه مان به مسائل راهبردی کشور چگونه است.
یک بندی در آن سند است که می گوید ما به عنوان حزب مشارکت هر گونه فشار خارجی به کشور را برای خودمان در داخل فرصت تلقی می کنیم .چرا ؟چون منجر به افزایش قدرت چانه زنی ما در مقابل حاکمیت میشود. یعنی چه؟
یعنی جریانهای سیاسی ای در داخل ایران بودند که نیازمند آغاز یک کانال جدید فشار خارجی به کشور بودند. شروع پرونده هسته ای ایران در تابستان سال ۸۱ پاسخی به این نیاز در ایران بود. یک نیاز در داخل وجود داشت دوستان آنها در داخل محتاج آن بودند که یک مسیر فشار خارجی به ایران باز شود.
سوم اینکه از ماهیت آن چپزی که برنامه هسته ای ایران بود نگران بودند. بخشی از اطلاعات مربوط به برنامه هستهای ایران که در اختیار آمریکاییها و سرویسهای اطلاعاتی غربی بود، از آژانس گرفته بودند که در جریان بود. بخشی از آنها را هم خودشان کار اطلاعاتی کرده بودند. بخش دیگر آن مربوط به اطلاعاتی بود که روسها به چینیها داده بودند و چینیها هم داده بودند به آنها. چون روسها و چینیها در پروژههای فنی ما دخیل بودند. بخشی دیگری هم مربوط به مواردی است که ایران خودش اظهار کرده بود.
آن چیزی که ما در ایران به آن می گوییم چرخه سوخت اجزایش چیست ؟
ما یک معدن در ساقند یزد داریم که در آن مقطع هم عملیاتی نشده بود، معدن ساقند تحت پادمان نیست، تحت پروتکل است. یعنی شما به لحاظ پادمانی اصلا لازم نیست که معدن را به آژانس اطلاع دهید. با این وجود چینیها از اواسط دهه ۷۰ که آمده بودند معدن ساقند در ایران را توسعه بدهند در جریان اطلاعات معدن بودند و همه این اطلاعات را به آمریکاییها داده بودند. می دانید تنها قراردادی که در طول تاریخ در پرونده هستهای ایران، که قرار داد فسخ شده و ما توانستیم خسارت بگیرم توسعه معدن ساقند توسط چینیها است. یک قراردادی با ما بستند قرارداد فسخ شد البته به ما خسارت دادند. چینیها از همه خوش انصافتر بودند.
بخش دوم چرخه سوخت مربوط به مرکز تحقیقات هسته ای است. در یو سی اف اصفهان، یعنی کارخانه تبدیل اورانیوم به یو سی اف که در سال ۲۰۰۰ به آژانس اطلاع دادیم. سال ۲۰۰۰ هنوز یو سی اف ساخته نشده بود زمین خالی بود، یک بیابانی بود در جنوب اصفهان اما دست آقای البرادعی را گرفتیم آوردیم در ایران گفتیم آقای مدیر کل این بیابان را که می بیند می خواهیم این جا یو سی اف بسازیم و او خندهای کرد و گفت: شما فکر می کنید ساختن کارخانه تبدیل به این سادگی است باور نمی کردند. هنوز هم باور نمی کنند که ایران کارخانه تبدیل اورانیم، که اورانیوم خام را تبدیل می کند، به انواعی از محصولات شیمیایی را به طور مستقل در اصفهان توسعه داده باشد. هنوز هم یکی از سوالهای آژانس این است که این را چه کسی به شما داده و این کارخانه را از کجا آورده اید .
من یک خاطره برای شما بگوییم سال ۲۰۰۶ اواخر سال ۲۰۰۵ ما میخواستیم کارخانه یو سی اف را از تعلیق خارج بکنیم آن وقت من رفتم اصفهان همراه تیمی که میخواست این کار را انجام دهد می دانید کارخانه یو سی اف در اصفهان یعنی در ابعاد صنعتی مواد هستهای تولید میکند. تجربه چنین کاری هم در ایران مطلقا وجود نداشت آن هم مواد هستهای که مواد فوق العاده حساسی است. یعنی نشت در حد گرم آن میتواند مسمومیت بسیار خطرناکی تولید کند. وقتی که بازرسان آژانس آمدند داخل تاسیسات ما برای اولین بار می خواستیم یو سی اف اصفهان را از تعلیق خارج کنیم و قرار بود در حد تناژ مواد تزریق شود به فرایند ما میخواستیم کیک زرد یا u3o8)) تزریق بکنیم تا uf6 (هگزا فراید اورانیوم ) بگیریم که ورودی تاسیسات نطنز است. همه بازرسان آن روز در اصفهان بودند تمام بازرسان اعلام کردند ما یک نفرمان هم اینجا نمیماند تاسیساتی که شما در ابعاد صنعتی ساختهاید و هیچ وقت هم آن را تست نکردید. حتما این نشتی را خواهد داشت، امکان ندارد که این تاسیسات در این ابعاد برای اولین ب
- ۳.۵k
- ۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط