تاریخ ناگفته برنامه هسته ای ایران در دولت های هاشمیخاتم
تاریخ ناگفته برنامه هسته ای ایران در دولت های هاشمی،خاتمی و احمدی نژاد
بخش اول :
مهمترین نقطه شروع برای بحث درباره آن چیزی که ما به آن میگوییم پرونده هستهای ایران این است که ما بتوانیم یک دید تاریخی نسبت به مسئله پیدا کنیم. پرونده هستهای ایران حدود یک دهه تاریخ دارد. اولین باری که مجموعه مباحثات مربوط به پرونده هستهای ایران مطرح شد مرداد سال ۸۱ برابر با اوت سال ۲۰۰۲میلادی بود، یعنی زمانی که شورای ملی مقاومت شاخه سیاسی منافقین یک کنفرانسی در یک هتلی در نیورک برگزار کردند و یک سری عکس و تصویر و اسلاید نشان دادند و ادعا میکردند که ایران در سه مرکز مخفی در اصفهان و اراک و نطنز مشغول ساخت پنهانی سلاح هستهای است که ادعا کردند در آن تاریخ اطلاعات مربوط به برنامه هسته ای ایران لو رفت یا افشا شد.
در واقع چیزی به نام افشای اطلاعات معنی نداشت، چرا که آغاز به کار تأسیسات هستهای نطنز از فوریه سال ۲۰۰۳ به اطلاع آژانس رسیده بود و ۶ ماه بعد از اوت ۲۰۰۳، تزریق گاز تحت نظر آژانس انجام شد؛ می دانید تعهد ایران طبق پادمان فقط این است: «تأسیسات خود را ۶ ماه قبل از ورود مواد رادیو اکتیو به آن، به آژانس اظهار کند» و بیش از این تعهدی ندارد. در داخل نیز بحث لو رفتن فعالیتهای هستهای ایران با نطق احمد شیرزاد، نماینده ی اصلاح طلب در مجلس ششم مطرح شد که نظام را به پنهانکاری ۱۸ ساله متهم کرد. نکته ی جالب اینجاست که ما تاکنون به اندازهای که اصلاحطلبان نظام را مورد اتهام قرار دادهاند از سوی آژانس متهم نشدیم. اتهام پنهان کاری را آژانس قبول نداشت ولی اصلاح طلبان در داخل ان را در بوق کرده بودند. به هر حال در آن زمان پرونده هستهای ایران کلید خورد. آمریکاییها در آن مقطع یعنی در سال ۲۰۰۲ میلادی داشتند آماده می شدند که به عراق حمله کنند، حمله آمریکا به عراق و برنامه هستهای ایران به عنوان یک موضوع(case) امنیتی ویژه در جامعه بین المللی روی میز گذاشته شد.
حالا که ما حدود ۱۰سال از آن تاریخ فاصله گرفتیم اطلاعات کافی در اختیار داریم که بتوانیم پاسخی به این سوالات بدهیم که چرا در آن مقطع خاص اطلاعات مربوط به ایران افشا شد .
منافقین که ماهواره نداشتند که از تجهیزات هستهای ما عکس بگیرند معلوم بود که این تصاویر را شخص دیگری گرفته و در اختیار آنها قرارداده است و در عین حال بعضی از این تصاویر قدیمی بودند.
علت این که آمریکاییها آن مقطع را برای افشا اطلاعات مربوط به برنامه ایران انتخاب کردند چه چیز بود ؟
اصلا چرا یک موضوعی به نام پرونده هستهای ایران را روی میز جامعه بینالمللی گذاشته شد.
این سوال، سوال مهمی است که چند جواب کلیدی دارد.
یک بحث تاریخی مطرح است. اینکه در این ۱۰ سال چه گذشته تا ما به این نقطه رسیدیم. آن وقت قادر خواهیم بود هم از موضع حقوقی هم از موضع فنی و هم به ویژه از موضع سیاسی راهبردی و مذاکراتی جمع بندی کنیم.
آمریکا میدانست که اگر ایران دارای آرامش باشد می تواند در پروژه آنها در عراق اخلال ایجاد بکند و بنابراین باید ایران به یک پرونده موازی مشغول میشد و بخشی از نیروها و انرژی او صرف مدیریت یک پرونده غیر مرتبط با پرونده عراق میشد.
تا با این کار، با خیال آسوده بتواند در عراق پروژههایش را انجام بدهد. دلیل دوم با توجه ارزیابی اطلاعاتی امریکایی در آن مقطع این بود که جریان اصلاح طلب ایران دچار تنگنای سیاسی و تنگنای سیاست داخلی است.
ادامه دارد ...
بخش اول :
مهمترین نقطه شروع برای بحث درباره آن چیزی که ما به آن میگوییم پرونده هستهای ایران این است که ما بتوانیم یک دید تاریخی نسبت به مسئله پیدا کنیم. پرونده هستهای ایران حدود یک دهه تاریخ دارد. اولین باری که مجموعه مباحثات مربوط به پرونده هستهای ایران مطرح شد مرداد سال ۸۱ برابر با اوت سال ۲۰۰۲میلادی بود، یعنی زمانی که شورای ملی مقاومت شاخه سیاسی منافقین یک کنفرانسی در یک هتلی در نیورک برگزار کردند و یک سری عکس و تصویر و اسلاید نشان دادند و ادعا میکردند که ایران در سه مرکز مخفی در اصفهان و اراک و نطنز مشغول ساخت پنهانی سلاح هستهای است که ادعا کردند در آن تاریخ اطلاعات مربوط به برنامه هسته ای ایران لو رفت یا افشا شد.
در واقع چیزی به نام افشای اطلاعات معنی نداشت، چرا که آغاز به کار تأسیسات هستهای نطنز از فوریه سال ۲۰۰۳ به اطلاع آژانس رسیده بود و ۶ ماه بعد از اوت ۲۰۰۳، تزریق گاز تحت نظر آژانس انجام شد؛ می دانید تعهد ایران طبق پادمان فقط این است: «تأسیسات خود را ۶ ماه قبل از ورود مواد رادیو اکتیو به آن، به آژانس اظهار کند» و بیش از این تعهدی ندارد. در داخل نیز بحث لو رفتن فعالیتهای هستهای ایران با نطق احمد شیرزاد، نماینده ی اصلاح طلب در مجلس ششم مطرح شد که نظام را به پنهانکاری ۱۸ ساله متهم کرد. نکته ی جالب اینجاست که ما تاکنون به اندازهای که اصلاحطلبان نظام را مورد اتهام قرار دادهاند از سوی آژانس متهم نشدیم. اتهام پنهان کاری را آژانس قبول نداشت ولی اصلاح طلبان در داخل ان را در بوق کرده بودند. به هر حال در آن زمان پرونده هستهای ایران کلید خورد. آمریکاییها در آن مقطع یعنی در سال ۲۰۰۲ میلادی داشتند آماده می شدند که به عراق حمله کنند، حمله آمریکا به عراق و برنامه هستهای ایران به عنوان یک موضوع(case) امنیتی ویژه در جامعه بین المللی روی میز گذاشته شد.
حالا که ما حدود ۱۰سال از آن تاریخ فاصله گرفتیم اطلاعات کافی در اختیار داریم که بتوانیم پاسخی به این سوالات بدهیم که چرا در آن مقطع خاص اطلاعات مربوط به ایران افشا شد .
منافقین که ماهواره نداشتند که از تجهیزات هستهای ما عکس بگیرند معلوم بود که این تصاویر را شخص دیگری گرفته و در اختیار آنها قرارداده است و در عین حال بعضی از این تصاویر قدیمی بودند.
علت این که آمریکاییها آن مقطع را برای افشا اطلاعات مربوط به برنامه ایران انتخاب کردند چه چیز بود ؟
اصلا چرا یک موضوعی به نام پرونده هستهای ایران را روی میز جامعه بینالمللی گذاشته شد.
این سوال، سوال مهمی است که چند جواب کلیدی دارد.
یک بحث تاریخی مطرح است. اینکه در این ۱۰ سال چه گذشته تا ما به این نقطه رسیدیم. آن وقت قادر خواهیم بود هم از موضع حقوقی هم از موضع فنی و هم به ویژه از موضع سیاسی راهبردی و مذاکراتی جمع بندی کنیم.
آمریکا میدانست که اگر ایران دارای آرامش باشد می تواند در پروژه آنها در عراق اخلال ایجاد بکند و بنابراین باید ایران به یک پرونده موازی مشغول میشد و بخشی از نیروها و انرژی او صرف مدیریت یک پرونده غیر مرتبط با پرونده عراق میشد.
تا با این کار، با خیال آسوده بتواند در عراق پروژههایش را انجام بدهد. دلیل دوم با توجه ارزیابی اطلاعاتی امریکایی در آن مقطع این بود که جریان اصلاح طلب ایران دچار تنگنای سیاسی و تنگنای سیاست داخلی است.
ادامه دارد ...
- ۲.۲k
- ۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط