تاریخ ناگفته برنامه هسته ای ایران در دولت های هاشمی خاتم
تاریخ ناگفته برنامه هسته ای ایران در دولت های هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد
بخش چهارم :
ما یک استراتژی در پیش گرفتیم تحت عنوان استراتژی گامهای متقابل. به طرف مقابل گفتیم که به ازای هر یک قدمی که تو علیه ما برداری، ما هم یک قدم علیه تو برمی داریم. قدم ما هم وزن و متناسب با قدمی خواهد بود که تو برمی داری. قطعنامه ۱۶۹۶ صادر شد. روزی که نطنز تعلیق شد ما چند تا ماشین داشتیم؟ ۱۰ تا. قطعنامه ۱۶۹۶ صادر شد، ما اعلام کردیم ۱۶۴ ماشین سانتریفیوژ در نطنز وصل میکنیم، می دانید نطنز تکه های ۱۶۴ تایی دارد، بلا فاصله پاسخ دادیم به قطعنامه. قطعنامه ۱۷۳۷ صادر شد، اعلام کردیم نصب ۳ هزار ماشین سانتریفیوژ را در نطنز شروع میکنیم. قطعنامه ۱۷۴۷ صادر شد، اعلام کردیم نصب ۳ هزار ماشین سانتریفیوژرا در نطنز تمام کردیم. قطعنامه ۱۸۰۳ صادر شد، اعلام کردیم به جای نسل ۲ از نسل ۳ ماشینهای سانتریفیوزدر نطنز استفاده خواهیم کرد. قطنامه ۱۸۳۵ صادر شد، اعلام کردیم از ماشینهای نسل ۲ و ۳ در بخش صنعتی هم استفاده میکنیم به جای بخش آزمایشگاهی. دوستانی به ما میگفتند این کارهای شما نتیجهاش این میشود که کشور وارد جنگ خواهد شد. آمریکاییها که کوتاه نمیآیند. آقای موسویان به من میگفت که آقای محمدی این کارهایی که شما دارید میکنید، می دانید چه میشود؟ گفتم چه میشود؟ گفت این طوری میشود، شما یک شبی خوابیدید صبح پا میشوید میبینید هواپیماهای ناشناختهای که معلوم نیست مال کدام کشور دنیاست کل تاسیسات هسته ای شما را بمباران کرده و وقتی شما از خواب بیدار شدید دیگر چیزی به نام تاسیسات هسته ای نداریم، دستتان هم به هیچ جا بند نیست. اصلا نمیدانید چه کسی آمده زده که حالا بخواهید بروید، پاسخ بدهید. تئوری آقایان این بود و این را مینوشتند به مقامات عالی نظام. ما عقیده مان چه بود، عقیده ما این بود که اولا توان غرب برای آنقدر فشار آوردن برای ما در حدی نیست که ادعا میکند. توان واقعییش با توان ادعاییش برابر نیست. ثانیا عقیده ما این بود که توان ما برای مقاومت هم خیلی بیشتر از آن چیزی است که آنها تخمین زده اند. ما در سپتامبر ۲۰۰۴ در یک صبحانه کاری در وین به ایشان گفتیم که آقا میخواهیم ۲۰ تا ماشین سانتریفیوژ را در خلا بزنیم به برق تست کنیم، فقط برای اینکه بچرخند گفتند دست به ماشینهای سانتریفیوژ بزنید، می رویم شورای امنیت. نتیجه یک چیزی حدود ۲ سال و نیم استراتژی مقاومت یک بستهای شد که ما در ژوئن ۲۰۰۸ گرفتیم، این ۲ تا بسته را فراموش نکنید. بسته ۵ اوت ۲۰۰۵ نتیجه ۲ سال و نیم اعتمادسازی است. بسته ژوئن ۲۰۰۸ یعنی خرداد ۱۳۸۷ نتیجه یک چیزی حدود ۲ سال و نیم الی ۳ سال مقاومت است. حالا ببینید در بسته سال ۲۰۰۸ چه نوشته بودند. آقای خاویر سولانا مذاکره کننده ارشد ۶ کشور آمد ایران، برای اولین بار گفت که ما نمیخواهیم غنی سازی را در ایران تعلیق کنید. ما می خواهیم غنی سازی در ایران را فریز کنید. اصطلاح تعلیق را برداشتند، اصطلاح فریز را به جایگزین کردند. یعنی چه، یعنی شما چند تا ماشین سانتریفیوژ دارید در نطنز، آن موقع مثلا تصور بفرمایید ۷ هزار تا داشتیم. گفتند همین تعدادی که هست، باشد. دیگر بیشترش نکنید. تاسیسات تان را فریز کنید. ما با شما وارد گفتگو میشویم لازم نیست غنی سازی در ایران به حالت تعلیق در آید. ما با شما وارد مذاکره میشویم و مذاکره با شما منحصر به بحث هسته ای نخواهد بود ما میخواهیم راجع به ترتیبات امنیتی منطقه ای در عراق و افغاستان حرف بزنیم. نتیجه ۲ سال و نیم اعتمادسازی این شد که آمدن به ما گفتن که ۱۰ سال دیگر تعلیق کنید. نتیجه دوسال نیم مقاومت در ایران این شد که برای اولین بار طرف مقابل ادبیات تعلیق را گذاشت کنار آمد از یک ادبیات جدید استفاده کرد بنام ادبیات فریز. چرا؟
چون دیده بودند که قطعنامهها نه برنامه ما را کند کرده، نه در ایران بحران داخلی ایجاد کرده، نه مردم را روبروی حاکمیت قرار داده، نه انسجام درونی حاکمیت را از بین برده هیچ کدام اینها اتفاق نیفتاده بود. مذاکرات ژنو ۱– ۲ و ۳ بعد از بسته ژوئن سال ۲۰۰۸ به ما داده شد. حالا ژوئن ۲۰۰۸ کی است؟ الان داریم میرسیم به آخر داستان ژوئن ۲۰۰۸ یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، یعنی ما در ژوئن ۲۰۰۹ در خرداد ۸۸ انتخابات برگزار کردیم. این درست یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ در ایران است. آن چه که ما آموخته ایم از این فرآیند این بود که اگر ما بتوانیم هوشمندانه مقاومت بکنیم، طرف مقابل دیدگاههای خودش را تغییر خواهد داد، من یک اصل راهبردی به شما بگویم، این اصل، اصل استراتژیکی است. میگوید که اگر شما الگوی رفتارتان تحت فشار تغییر بکند، یعنی اگر طرف مقابل شما به شما فشار بیاورد شما متناسب با فشاری که به شما وا
بخش چهارم :
ما یک استراتژی در پیش گرفتیم تحت عنوان استراتژی گامهای متقابل. به طرف مقابل گفتیم که به ازای هر یک قدمی که تو علیه ما برداری، ما هم یک قدم علیه تو برمی داریم. قدم ما هم وزن و متناسب با قدمی خواهد بود که تو برمی داری. قطعنامه ۱۶۹۶ صادر شد. روزی که نطنز تعلیق شد ما چند تا ماشین داشتیم؟ ۱۰ تا. قطعنامه ۱۶۹۶ صادر شد، ما اعلام کردیم ۱۶۴ ماشین سانتریفیوژ در نطنز وصل میکنیم، می دانید نطنز تکه های ۱۶۴ تایی دارد، بلا فاصله پاسخ دادیم به قطعنامه. قطعنامه ۱۷۳۷ صادر شد، اعلام کردیم نصب ۳ هزار ماشین سانتریفیوژ را در نطنز شروع میکنیم. قطعنامه ۱۷۴۷ صادر شد، اعلام کردیم نصب ۳ هزار ماشین سانتریفیوژرا در نطنز تمام کردیم. قطعنامه ۱۸۰۳ صادر شد، اعلام کردیم به جای نسل ۲ از نسل ۳ ماشینهای سانتریفیوزدر نطنز استفاده خواهیم کرد. قطنامه ۱۸۳۵ صادر شد، اعلام کردیم از ماشینهای نسل ۲ و ۳ در بخش صنعتی هم استفاده میکنیم به جای بخش آزمایشگاهی. دوستانی به ما میگفتند این کارهای شما نتیجهاش این میشود که کشور وارد جنگ خواهد شد. آمریکاییها که کوتاه نمیآیند. آقای موسویان به من میگفت که آقای محمدی این کارهایی که شما دارید میکنید، می دانید چه میشود؟ گفتم چه میشود؟ گفت این طوری میشود، شما یک شبی خوابیدید صبح پا میشوید میبینید هواپیماهای ناشناختهای که معلوم نیست مال کدام کشور دنیاست کل تاسیسات هسته ای شما را بمباران کرده و وقتی شما از خواب بیدار شدید دیگر چیزی به نام تاسیسات هسته ای نداریم، دستتان هم به هیچ جا بند نیست. اصلا نمیدانید چه کسی آمده زده که حالا بخواهید بروید، پاسخ بدهید. تئوری آقایان این بود و این را مینوشتند به مقامات عالی نظام. ما عقیده مان چه بود، عقیده ما این بود که اولا توان غرب برای آنقدر فشار آوردن برای ما در حدی نیست که ادعا میکند. توان واقعییش با توان ادعاییش برابر نیست. ثانیا عقیده ما این بود که توان ما برای مقاومت هم خیلی بیشتر از آن چیزی است که آنها تخمین زده اند. ما در سپتامبر ۲۰۰۴ در یک صبحانه کاری در وین به ایشان گفتیم که آقا میخواهیم ۲۰ تا ماشین سانتریفیوژ را در خلا بزنیم به برق تست کنیم، فقط برای اینکه بچرخند گفتند دست به ماشینهای سانتریفیوژ بزنید، می رویم شورای امنیت. نتیجه یک چیزی حدود ۲ سال و نیم استراتژی مقاومت یک بستهای شد که ما در ژوئن ۲۰۰۸ گرفتیم، این ۲ تا بسته را فراموش نکنید. بسته ۵ اوت ۲۰۰۵ نتیجه ۲ سال و نیم اعتمادسازی است. بسته ژوئن ۲۰۰۸ یعنی خرداد ۱۳۸۷ نتیجه یک چیزی حدود ۲ سال و نیم الی ۳ سال مقاومت است. حالا ببینید در بسته سال ۲۰۰۸ چه نوشته بودند. آقای خاویر سولانا مذاکره کننده ارشد ۶ کشور آمد ایران، برای اولین بار گفت که ما نمیخواهیم غنی سازی را در ایران تعلیق کنید. ما می خواهیم غنی سازی در ایران را فریز کنید. اصطلاح تعلیق را برداشتند، اصطلاح فریز را به جایگزین کردند. یعنی چه، یعنی شما چند تا ماشین سانتریفیوژ دارید در نطنز، آن موقع مثلا تصور بفرمایید ۷ هزار تا داشتیم. گفتند همین تعدادی که هست، باشد. دیگر بیشترش نکنید. تاسیسات تان را فریز کنید. ما با شما وارد گفتگو میشویم لازم نیست غنی سازی در ایران به حالت تعلیق در آید. ما با شما وارد مذاکره میشویم و مذاکره با شما منحصر به بحث هسته ای نخواهد بود ما میخواهیم راجع به ترتیبات امنیتی منطقه ای در عراق و افغاستان حرف بزنیم. نتیجه ۲ سال و نیم اعتمادسازی این شد که آمدن به ما گفتن که ۱۰ سال دیگر تعلیق کنید. نتیجه دوسال نیم مقاومت در ایران این شد که برای اولین بار طرف مقابل ادبیات تعلیق را گذاشت کنار آمد از یک ادبیات جدید استفاده کرد بنام ادبیات فریز. چرا؟
چون دیده بودند که قطعنامهها نه برنامه ما را کند کرده، نه در ایران بحران داخلی ایجاد کرده، نه مردم را روبروی حاکمیت قرار داده، نه انسجام درونی حاکمیت را از بین برده هیچ کدام اینها اتفاق نیفتاده بود. مذاکرات ژنو ۱– ۲ و ۳ بعد از بسته ژوئن سال ۲۰۰۸ به ما داده شد. حالا ژوئن ۲۰۰۸ کی است؟ الان داریم میرسیم به آخر داستان ژوئن ۲۰۰۸ یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، یعنی ما در ژوئن ۲۰۰۹ در خرداد ۸۸ انتخابات برگزار کردیم. این درست یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ در ایران است. آن چه که ما آموخته ایم از این فرآیند این بود که اگر ما بتوانیم هوشمندانه مقاومت بکنیم، طرف مقابل دیدگاههای خودش را تغییر خواهد داد، من یک اصل راهبردی به شما بگویم، این اصل، اصل استراتژیکی است. میگوید که اگر شما الگوی رفتارتان تحت فشار تغییر بکند، یعنی اگر طرف مقابل شما به شما فشار بیاورد شما متناسب با فشاری که به شما وا
- ۲.۵k
- ۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط