کیمیای عشق را ببین


کیمیای عشق را ببین
کیمیای نور را که خاک خسته را
صبح و سبزه می‌کند
کیمیا و سحر صبح را نگاه کن
جای بذر مرگ و برگ خونی خزان
کیمیای عشق و صبح و سبزه
آفریده است
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
دیدگاه ها (۳)

‌بیار باده که رنگین کنیم جامه زرقکه مست جام غروریم و نام هشی...

‌_عشق تو همچو باران رحمتی است که میباردبر سنگلاخ قلب گنهکاری...

عمارت کن مرا آخر که ویرانم به جان تودرون صومعه و مسجد تویی م...

‌با من صنما دل یک دله کنگر سر ننهم آنگه گله کنمجنون شده‌ام ا...

گوش کن؛صدایِ خِش خِش برگ ها راصدای پایِ جویبار را در میان در...

افتخار ربوده شدننور ماه به آرامی به جای جای راهروی بزرگ می‌ت...

⏤͟͟͞͞▣ Between ashes and light ⏤͟͟͞͞▣part ۱۶نور سبز در اطر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط