حالم

حالم
حال گرگى ست
كه به جای زيستن در دشت های فراخ
از ترس تفنگ شكارچی
پناه آورده است
به چارديوار قفس
و دارد جان می كَند
اما هنوز
به رهايی فکر می کُند
دیدگاه ها (۴)

ﮔـــــــــــﺮﮒ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳــــﺖ ﺩﺍﺭﻡ . . .ﻣــــﺮﮒ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﮑﻨ...

به سلامتی "گرگی" که فهمید چوپان خواب استاما زوزه اش...

♚بِه گُرگْ بودَنَمْ میبالَمْ چون:گُرگْها حَقْ نَدارَن دِلْ ر...

با وجود سختی ها و زخم های روی تنم...من هنوز گرگ مانده ام...ب...

یادِ خانم جان به خیر.همیشه میگفت غذا که میپزید حواستان به دو...

عشـــق تحقیر شـده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵...

افتخار ربوده شدننور ماه به آرامی به جای جای راهروی بزرگ می‌ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط