پارت ادامه

#پارت_54 ادامه...
آقای مافیا ♟🎲

فردا

با رادمان به سمت به خونه دوستش راه افتادیم
کل مسیر هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد

نزدیکای خونه که رسیدیم از رادمان پرسیدم

+ راستی از دوستت پرسیدی که دوست داره دوست دختر داشته باشه یا نه

_ اهان راجب اون...خب دیگه به اینکه باهاش باشی فکر نکن چون بنده خدا یکی رو داره

در لحظه ای برق تو چشمام ناپدید شد و هیچی نگفتم

البته دلیلشو نمیدونم که چرا به خاطر یه پسری

که نه دیدمش و نه میشناسم حتی اسمشم نمیدونم

انقدر ذوق زده شدم

به خونه که رسیدیم ماشین و پارک کردیم
وارد خونه شدیم ورودی خونه یه باغ خیلی بزرگ بود

و درختای باغ شکل های متفاوتی داشتن مثل
قلب. اسب و...

یه آلاچیق شیک هم گوشه باغ بود
باورم نمیشد که این خونه واسه دوست رادمان باشه

دهنم کف کرده بود و مثل ندید پدیدا داشتم به باغ نگاه میکردم

که رادمام گفت

_ انقدر ضایع نگاه نکن

+ خاک توسرت همچین رفیقایی داشتیی و به من نگفتی

_ ما اینیم دیگه
اهان راستی بزار برم ببینم میز امادس

+ میز..؟

_ وایسا الان میبینی

رادما رفت داخل خونه و منم پشت سرش خواستم داخل برم که رادمان نذاشت

_ نچ نچ.... اینجا نمیتونی بیای اجازشو نداری

+ اونوقت چرا

_چون این یه سوپرایز

لایکی نشوتش دادم و منتظر بودم تا با سوپرایز برگرده

وقتی برگشت یه کیک خوشگل با کادو دستش بود

پرام ریخته بود چه کیک ابی خوشگلی بود

همینجوری با لب و لوچه اویزون داشتم کیک و نگاه میکردم
که....
دیدگاه ها (۰)

#پارت_55آقای مافیا♟🎲که یهو در ورودی خونه باز شد و سوسن داخل ...

#پارت_56آقای مافیا ♟🎲ای.... این.... کههنوزم باورم نمیشد اروم...

#پارت_54آقای مافیا ♟🎲+ مطمئن باشم که داری راست میگی _ اره چر...

#پارت_53آقای مافیا♟🎲وقتی به اتاقش رسیدم در و مثل گراز وحشی ب...

چند پارتی از هیوجین: (وقتی که بهت خیانت کرد و تو.....)(یه رب...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_268_خانوم خانوما چرا ق...

پارت ۱۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط