وقتی تو خدمتکار بزرگ ترین باند مافیا هستی
پارت ۴
+چرا نداره بزار بخواب(سرد)
_ب... باشه
ویو ا.ت
ناگهان دست یونگی رو دور کمرم احساس کردم چشمامو بستم سرشو روی دستش گذاشتمو یک دستمو گذاشتم روی گردن یونگی و صورتشو نزدیک سی*نه ام کردم و یونگی خودشو مثل بچه ها خودشو بهم میچسبونه. و من موهاشو ناز کردم
+چند سال بود کسی آینطوری بغل نکردم
_منم تجربشو نداشتم
+منظور؟
_یعنی منم تابحال کسی بغل نکردم
ویو یونگی
با حرف ا.ت بغض کردم محکم تر بغلش کردم موهاشو نوازش کردم
+قول میدم همیشه کنارت بمونم قول میدم......
سلام متاسفم فقط ریاضی تجدید آوردم با انظبات ریاضی ۷ انظبات ۵
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.