من هرزه نیستم جونکوک فقط اون لباس فاکی رو دوست داشتم (گری
_من هرزه نیستم جونکوک فقط اون لباس فاکی رو دوست داشتم (گریه)
+قوربونت برم گریه نکن باشه اصلا من غلط کردم اشتباه از من بود میشه منو ببخشی هر کاری بگی میکنم تا خوشحال بشی
_با حرفایی که دیشب زدی من احساس کردم دیگه دوسم نداری
+این چه حرفیه خوشگلم تو عشق منی من هیچوقت ازت متنفر نمیشم دیگه از این فکرها نکن فقط دلم نمیخواد اون بدن خوشکلشو کسی ببینه جز خودم هنوزم دوسم داری بیب
_اوهوم دارم خب منم نباید اون لباسو میپوشیدم ببخشید
+آخخخخ دورت بگردم بیب گریه نکن دیگه قلبم داره درد میگیره
_جونکوک
+جانم
_گفتی هر کاری بگم انجام میدی اره
+خب آره برای اینکه ببخشیم اره
_پس شرط داره تا ببخشمت
+جانم هر چی باشه قبول
_خیلی خب
رفتم و نشستم رو پاهاش و دستمو انداختم دور گردنش
_بیا ازدواج کنیم
+چ...چی
_بیا ازدواج کنیم مگه نگفتی دوسم داری مگه نگفتی هر چی گفتم قبوله
+خیلی خب باشه قبول خودم از قبل برنامه ریخته بودم بیب که ازت خواستگاری کنم این یه سورپرایز بود نمیخواستم بهت بگم ولی الان که خودت حرفشو وسط کشیدی باشه بهتره منم دیگه اینقدر منتظر نزارمت
یهو یه جعبه کوچیک از جیبش درآورد و بازش کرد و یه انگشتر توش بود که خیلی برق میزد دستمو گرفت و وارد انگشتم کردش و بعد دستمو بوسید
+صاحب قلبم میشی برای همیشه
_معلومه که میشم عشقم
و بعد لبامو چسپوندم به لباش و همو بوسیدیم
و این شد شیرینی لحظه هامون...
the end (◠‿◕)
+قوربونت برم گریه نکن باشه اصلا من غلط کردم اشتباه از من بود میشه منو ببخشی هر کاری بگی میکنم تا خوشحال بشی
_با حرفایی که دیشب زدی من احساس کردم دیگه دوسم نداری
+این چه حرفیه خوشگلم تو عشق منی من هیچوقت ازت متنفر نمیشم دیگه از این فکرها نکن فقط دلم نمیخواد اون بدن خوشکلشو کسی ببینه جز خودم هنوزم دوسم داری بیب
_اوهوم دارم خب منم نباید اون لباسو میپوشیدم ببخشید
+آخخخخ دورت بگردم بیب گریه نکن دیگه قلبم داره درد میگیره
_جونکوک
+جانم
_گفتی هر کاری بگم انجام میدی اره
+خب آره برای اینکه ببخشیم اره
_پس شرط داره تا ببخشمت
+جانم هر چی باشه قبول
_خیلی خب
رفتم و نشستم رو پاهاش و دستمو انداختم دور گردنش
_بیا ازدواج کنیم
+چ...چی
_بیا ازدواج کنیم مگه نگفتی دوسم داری مگه نگفتی هر چی گفتم قبوله
+خیلی خب باشه قبول خودم از قبل برنامه ریخته بودم بیب که ازت خواستگاری کنم این یه سورپرایز بود نمیخواستم بهت بگم ولی الان که خودت حرفشو وسط کشیدی باشه بهتره منم دیگه اینقدر منتظر نزارمت
یهو یه جعبه کوچیک از جیبش درآورد و بازش کرد و یه انگشتر توش بود که خیلی برق میزد دستمو گرفت و وارد انگشتم کردش و بعد دستمو بوسید
+صاحب قلبم میشی برای همیشه
_معلومه که میشم عشقم
و بعد لبامو چسپوندم به لباش و همو بوسیدیم
و این شد شیرینی لحظه هامون...
the end (◠‿◕)
۴۴.۷k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.