دختر داشت توی کافه تریا کاپوچینو میخورد،
دختر داشت توی کافه تریا کاپوچینو میخورد،
پسری اومد یه کاغذ تاشده انداخت رویمیزش ورفت !
دختره خیلی با خودش کلنجار رفت که کاغذو برداره یا نه ؛ آخر اون برداشت گذاشت لای دفترش.
شب تو اتاقش از خود پرسید آیا این پسر میتونه آعاز راه خوشبختی باشه یا شاید بدبختی؟
بالاخره دل به دریا زد کاغذ باز کرد با کمال تعجب دید که روی کاغذ با خط زیبا نوشته شده:
(کاپوچینو رو با نی نمیخورن بزغاله!!!)
پسری اومد یه کاغذ تاشده انداخت رویمیزش ورفت !
دختره خیلی با خودش کلنجار رفت که کاغذو برداره یا نه ؛ آخر اون برداشت گذاشت لای دفترش.
شب تو اتاقش از خود پرسید آیا این پسر میتونه آعاز راه خوشبختی باشه یا شاید بدبختی؟
بالاخره دل به دریا زد کاغذ باز کرد با کمال تعجب دید که روی کاغذ با خط زیبا نوشته شده:
(کاپوچینو رو با نی نمیخورن بزغاله!!!)
۳.۶k
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.