ویو جیمین

ویو جیمین
رفتم خونه که دیدم ات داره نگاه تلویزیون میکنه تلویزیون رو عوض کردم زدم فیلم پورن بعدش ات رو گرفتم گذاشتم رو اپن آشپز خونه لباسشو تو تنش جر دادم

ویو ات
دیدم کانال تلویزیون عوض شد دیدم جیمین بود برآید استایل بغلم کرد گذاشتم رو اپن بعد لباسامو تو تنم جر داد چون خودم دوست داشتم کاری باهاش نداشتم
که دیدم مربا ریخت رو و مک میزد و کیس مارک میزاشت
بعد از چند دیقه دل از سی/نه هام کند و اومد سمت لبام و زخمشون کرد مک های عمیق و دردناکی میزاشت ناله هام تو دهنش خفه میشد زبونشو میکشی رو زبونم که منم زبونشو خوردم

ویو جیمین
رفتم عسل آوردم ریختم رو پوسی/ش و خوردم پر آب خیس شده بود
جیمین: اوه بیب واسه کی خیس کردی
ات: اهاهااااااا ددی خیلی خوبه بخورش
ات: موهاشو گرفتم و سرش و آوردم سمت پوص/یم و میچسبوندمش بهش زبونشو واردم کرد و یه کاز از نوکش گرفت
ات:اهههاهاهاههههه ددی چرا منو نمی/کنی
جیمین:هنوز نه بیب
دیدگاه ها (۲)

پارت۲ویو اتجیمین رفت در یخچال نوتلا رو برداشت و همشو کرد تو ...

تکپارتی وقتی تو مهمونی لباس باز میپوشی ویو جونگکوک امروز برا...

وقتی کمپانی به جونگ کوک فشار اورده ما باید با کار های صلواتی...

جیمین فیک زندگی پارت ۵۹#

رمان عشق چیز خوبیه پارت ۸ وسایل رو چیدم که زنگ خونه خورد رفت...

جیمین فیک زندگی پارت ۷۱#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط