تو نیستی اما، وقتی به تو فکر میکنم صدای آب را در رگهای خا
تو نیستی اما، وقتی به تو فکر میکنم صدای آب را در رگهای خاک می شنوم. گل سرخ حیاط در آینه ی نگاهم زود به زود میشکفد و آسمان پر از پروانه و بادبادک میشود. تو نیستی اما، وقتی به تو فکر میکنم دریا نزدیکتر می آید، ابرهای سیاه دور میشوند و باران هر وقت بگویم می بارد. تو نیستی اما ، وقتی به تو فکر میکنم تو را می بینم در باغچه ایستاده ای و به گلها آب میدهی...
پریناز ایزدیار
پریناز ایزدیار
۴.۴k
۰۹ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.