فکر میکرد فرار کرده اما سرنوشت نقشهی دیگهای براش داش

"فکر می‌کرد فرار کرده… اما سرنوشت نقشه‌ی دیگه‌ای براش داشت.

جونگ‌کوک، خطرناک‌ترین ارباب این شهر، هیچ‌کس رو که یه بار توی چنگش بیفته، پس نمی‌ده.

اما این بار، بازی فرق داشت… چون نه‌تنها شکار، بلکه شکارچی هم اسیر شد.

غرور؟ انتقام؟ عشق؟
فرقی نداشت… چون در نهایت، هر دوشون تسلیم همدیگه می‌شدن."


خلاصه فیک جدید با ژانر مافیایی از جونگ کوک....
بنویسم...؟؟
دیدگاه ها (۴)

"𝒍𝒐𝒗𝒆 𝒊𝒏 𝒕𝒉𝒆 𝒅𝒂𝒓𝒌¹"صدای قدم‌های تندش توی کوچه‌های تاریک شهر ...

"𝒍𝒐𝒗𝒆 𝒊𝒏 𝒕𝒉𝒆 𝒅𝒂𝒓𝒌²"مرد به دروازه نگاه کرد."خب… رسیدیم."_____...

گپ روبیکامونhttps://rubika.ir/joing/IACIBFCJ0XIDHEBHVITFDTYJ...

بچه هااا نظرتون ی گپ بزنم بریم اونجا حرف بزنیم باهم آشنا هم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط