دوقلوهای شیطون پارت6
#دوقلوهای_شیطون #پارت6
آیسان
هنوزم زودبودبهش بگم واقعاخواهرشم آره اما نمیدونم چرا موقعیتش پیش نمیومد ولی قبلش بایدلیقات خواهرش داشته باشم صبح زود بلند شدم لباس بافت قرمز با کفشایی نیم بوتم که از اونجا آورده بودم همرنگ بافتم بود پوشیدم کاپشن مشکی وجین مشکی گوشیمو انداختم توجیبم از خونه زدم بیرون امیدوارم دیگه مجبور نشم برم برای خوانندگی تست بدم چون بد میشد واسع آنیسا اصلا اینو نمیخواستم که وارد کمپانی شدم چشمم افتاد بع اتاقی که صدای آهنگ میومد یه لحظه وسوسه شدم به سمت در رفتم که یهو صدای یکی ازپشتم.منو دومتر پروند
*باکی کار داری
من:ای خدا زهرم ترکید آرام باش
پسرع:چی میگی میشه کره ای حرف بزنی
من:ترسونیدم بابا توقع داری برات کره ای بحرفم
پسره:ببخشید ازقصد نبود
من:اوف اشکال نداره من واسه..
مرد:ببینم توهمون دختره دیروزی که باهاش تماس گرفته بودم هستی
من:بله ببخشید شما مدیر هستین ؟
مدیر:بله بیا اتاقم توام برو حسابی کار دارین
پسره:چشم مدیر
رفت داخل اتاق منم رفتم پیش مدیر
مدیر:خوب خانم آیسان من مدارکتون مطالعه کردم خوشبختانه برای ما ومتاسفانه برای شما کاری برای بازیگری نداریم اما برای گروه A.C.Eیه خواننده دختر لازم داشتیم وتاجایی که فهمیدم وتحقیق کردم توصدایی بشدت گیرایی داری
من:اوه اونکه درسته ولی من به خواننده شدن علاقه ای ندارم بیشتر تو صنعت مدلینگ وبازیگری کار کردم نمیتونم شرمنده
مدیر: پس باشع به عنوان مدل برای گروهایی مختلف کار کن
من:منظورتون چیه میشه واضح بگین
مدیر:بیین بعضی از گروها مثل اکسو گات سون که برای کمپانی خودمونه هیچ ومثلایی دیگه بی تی اس بیشتر مدلهایی دخترشون ازما میگیرن مام تورو پیشنهاد اولمون میزاریم و همینطور شرکت هایی معروفی که مدل های معروف میخوان برای عکساشون تاجایی که فهمیدم تو با این سن کمی داری بشدت معروفی
من:میتونم فکرکنم راجبش
مدیر:تاسه ساعت مهلت داری بفرمایید
من:بلع بااجازه
خدایاکاملاگیج وگدنگم یهوبدنم لرزید من میگی چنان جیغی کشیدم که نگو اینوربپراونور بپر
من:ویی مامانی موش موش رفته توجونم چه کنه ایم هست بندری میرع چخه چخه بیا بیرون دیگه سگ مرده گمرو بیرون
که یهو بع یکی برخورد کردم...
آیسان
هنوزم زودبودبهش بگم واقعاخواهرشم آره اما نمیدونم چرا موقعیتش پیش نمیومد ولی قبلش بایدلیقات خواهرش داشته باشم صبح زود بلند شدم لباس بافت قرمز با کفشایی نیم بوتم که از اونجا آورده بودم همرنگ بافتم بود پوشیدم کاپشن مشکی وجین مشکی گوشیمو انداختم توجیبم از خونه زدم بیرون امیدوارم دیگه مجبور نشم برم برای خوانندگی تست بدم چون بد میشد واسع آنیسا اصلا اینو نمیخواستم که وارد کمپانی شدم چشمم افتاد بع اتاقی که صدای آهنگ میومد یه لحظه وسوسه شدم به سمت در رفتم که یهو صدای یکی ازپشتم.منو دومتر پروند
*باکی کار داری
من:ای خدا زهرم ترکید آرام باش
پسرع:چی میگی میشه کره ای حرف بزنی
من:ترسونیدم بابا توقع داری برات کره ای بحرفم
پسره:ببخشید ازقصد نبود
من:اوف اشکال نداره من واسه..
مرد:ببینم توهمون دختره دیروزی که باهاش تماس گرفته بودم هستی
من:بله ببخشید شما مدیر هستین ؟
مدیر:بله بیا اتاقم توام برو حسابی کار دارین
پسره:چشم مدیر
رفت داخل اتاق منم رفتم پیش مدیر
مدیر:خوب خانم آیسان من مدارکتون مطالعه کردم خوشبختانه برای ما ومتاسفانه برای شما کاری برای بازیگری نداریم اما برای گروه A.C.Eیه خواننده دختر لازم داشتیم وتاجایی که فهمیدم وتحقیق کردم توصدایی بشدت گیرایی داری
من:اوه اونکه درسته ولی من به خواننده شدن علاقه ای ندارم بیشتر تو صنعت مدلینگ وبازیگری کار کردم نمیتونم شرمنده
مدیر: پس باشع به عنوان مدل برای گروهایی مختلف کار کن
من:منظورتون چیه میشه واضح بگین
مدیر:بیین بعضی از گروها مثل اکسو گات سون که برای کمپانی خودمونه هیچ ومثلایی دیگه بی تی اس بیشتر مدلهایی دخترشون ازما میگیرن مام تورو پیشنهاد اولمون میزاریم و همینطور شرکت هایی معروفی که مدل های معروف میخوان برای عکساشون تاجایی که فهمیدم تو با این سن کمی داری بشدت معروفی
من:میتونم فکرکنم راجبش
مدیر:تاسه ساعت مهلت داری بفرمایید
من:بلع بااجازه
خدایاکاملاگیج وگدنگم یهوبدنم لرزید من میگی چنان جیغی کشیدم که نگو اینوربپراونور بپر
من:ویی مامانی موش موش رفته توجونم چه کنه ایم هست بندری میرع چخه چخه بیا بیرون دیگه سگ مرده گمرو بیرون
که یهو بع یکی برخورد کردم...
۶.۳k
۲۲ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.