می شود یک شب خوابید و صبح باخبر شد


‌می شود یک شب خوابید و صبح باخبر شد
غم ها را از یک کناربه دور ریخته اند؟!
که اگر اشکی هست یا از عمق شادمانی دلی بی درد است یا از پس به هم رسیدن های دور
یا گریه ی کودکی که دست بی حواسش
بادبادکی را بر باد می دهد ...

کاش می شد یک صبح
کسی زنگ خانه هامان را بزند بگوید:
با دست پر آمده ام ، با لبخند
با قلب هایی آکنده از عشق  های واقعی
از آن سوی دوست داشتن ها
آمده ام بمانم و هرگز نروم...

#سیدعلی‌ صالحی
دیدگاه ها (۴)

چه انتظارِ عظیمی نشستهِ در دل ماهمیشه منتظریم و کسی، نمی‌آید...

یاد آن روزی که تختی و حیاطی داشتیم قُل قُل قوری و قلیان و بس...

کیا طنز بمب خنده مهران مدیری رو یادشونه؟😁فقط رقص بیژن بنفشه ...

پدر آلزایمر داشت؛🍂هیچ چیز یادش نبود جز پسرش!پسر آلزایمر نداش...

می شود یک شب خوابید  و صبح باخبر شد ، غم ها را از یک کنار به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط