خودم را به خواب می زنم

خودم را به خواب می زنم
دستهایت
روی افکار خالیم خم میشوند
خم به ابرو نمی آورم
تا خیس شوم از دستانت
وقتی
از خواب بر خواهم خواست که
تمام تو
در من حلول کرده باشد ...

#علیمحمد_پور_حسن
دیدگاه ها (۵)

و توآن شعر محالی که هنوزبا دو صد دلهره در حسرت آغاز توامچشم ...

‌گفته بودم ڪه به دریا نـــزنم دل ، اما ڪو دلی تا ڪه به دریا...

نور دو دیده منی دور مشو ز چشم منشعله سینه منی کم مکن از شرار...

تـــــو را ندیدن و مردن، فقط به این معناست:به باد رفته تمامی...

چندی ترانه می شوم و دم نمی زنمحرف از وجود عالم و آدم نمی زنم...

خیال داشتنتمثل یک شب آرام و رویایی استکه ستاره ها در آن می ر...

💕وقتی که روح عشق رااینگونه عریان می کنی درواژه های شعر من گو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط