درد من و تمام تبر خوردهها یکی است


درد من و تمام تبر خورده‌ها یکی است
باور نمی‌کنیم که مُردیم مدتی است

آن‌ها در انتظار دوباره پرنده‌ای
من فکر بازگشت کسی که نبود و نیست

از هرکجا نرفته به من باز گشته‌ای
ای بومرنگ خسته‌ی من! یک نفس بایست

یک عمر می‌دویم و به جایی نمی‌رسیم
یک عمر می‌دویم؟! دویدن برای چیست؟

در پیله خوش تریم... که در چشم روزگار
کفتار و کرم و کفتر و پروانه هم یکی است

بیچاره قلب من؛ که در این جنگلِ شلوغ
خرگوشِ مرده زاده شد و...لاک پشت زیست

#مژگان_عباسلو
دیدگاه ها (۲)

دلنوشته ام

گفت منتظر بمانرفــــــــتمن منتظر نماندماو هم نیامدچیزی شبیه...

‌از خواب سوختن پر و از داغ خالی‌امعمری به خون نشسته ی زخمی خ...

‌‌آدم از دلتنگى خسته مى شود؟بله خسته مى شود!اگر نتواند آن را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط