از خواب سوختن پر و از داغ خالی ام
از خواب سوختن پر و از داغ خالیام
عمری به خون نشسته ی زخمی خیالیام
با هر نگاه سرد، ترک میخورد دلم
دلواپس شکستن قلبی سفالیام
یک روز در هراسم و روزی پر از امید
مانند چشمهای تو حالی به حالیام
هرچند در ستایش باران گریستم
چشم انتظار آمدن خشکسالیام
بشکن مرا رفیق! که من نیز مدتیست
چون شیشهی شراب تو از خویش خالیام...
#محمدرضا_طاهری
از خواب سوختن پر و از داغ خالیام
عمری به خون نشسته ی زخمی خیالیام
با هر نگاه سرد، ترک میخورد دلم
دلواپس شکستن قلبی سفالیام
یک روز در هراسم و روزی پر از امید
مانند چشمهای تو حالی به حالیام
هرچند در ستایش باران گریستم
چشم انتظار آمدن خشکسالیام
بشکن مرا رفیق! که من نیز مدتیست
چون شیشهی شراب تو از خویش خالیام...
#محمدرضا_طاهری
۴.۰k
۱۰ خرداد ۱۴۰۰