وقتی تو کنسرت تیر میخوره

وقتی تو کنسرت تیر میخوره

پارت هفتم


شیش ماه بعد
با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم
ات:الو
نامجون:ات کجاییییییی
ات:خونم مگه تو خونه نیستی
نامجون: فیلم برداری داریم زود باش بیا
ات:کی قرار گذاشتیم بریمممم ....اومدم اومدم
سریع مثل جت از تخت پریدم پایین و رفتم دست و صورتم و شستم لباس پوشیدم و راه افتادم سمت لوکیشنی که نامجون فرستاده بود
بعد از نیم ساعت بلاخره رسیدم که چهره ی عصبیه پی دی نیم رو دیدم
پی دی نیم:چرا انقدر دیر اومدی(بلند)
منم که مثل سگ ازش میترسیدم کف دستام عرق کرد
ات:ب..بخشید ترافیک بود
حتی قدرت اینم نداشتم که بگم اینجا چیکار می‌کنی
پی دی نیم: زود باش برو داخل تا میکاپت رو انجام بدن
ات:باشه
رفتم داخل
چقدر اینجا شلوغ و پلوغه تا رفتم داخل همه سریع یه حلقه ی خیلی بزرگ دورم درست کردن
ات:اینجا چه خبره؟(بلند)
شوگا: ات..‌...کمک (عربده و صرفه)
ات:شوگا کجاست؟
همه:....
ات:هی با شمام کرین؟(داد)
همش صدای صرفه ی شوگا میومد بدون توجه به آدم هایی که مثل مجسمه وایساده بودن رفتم سمت صدا که در پشت سرم بسته شد
شوگا:ات
ات:ش..شوگا حالت خوبه؟
شوگا:من خوبه خوبم
ات:اما صدای..‌
شوگا:ات یه چیزی می‌خواستم بهت بگم
ات:چی؟
شوگا:ات
جلوم زانو زد
شوگا:اجازه هست فامیلیت رو از کیم به مین تغییر بدم؟
ات:یعنی چی ؟
یه حلقه از جیبش در آورد و با جمله ای که گفت می‌خواستم غش کنم
شوگا:با من ازدواج میکنی؟
ات:معلومه که آره اصلأ این سواله میپرسی
سریع اومد بغلم کرد و لباش رو گذاشت رو لبام
بعد از یک دقیقه از هم جدا شدیم
شوگا:دوست دارم
ات:منم دوست دارم