سالها پیش پشت ویترین یه مغازه یه جفت کفش شیک و گرون دیدم

سالها پیش پشت ویترین یه مغازه یه جفت کفش شیک و گرون دیدم،
چشمم موند دنبالش پولشو نداشتم بخرمش اما تو خیالم می پوشیدمشون...
اونروزا فیلم مرسدس رو پرده سینما بود ،اون کفشا واسم مرسدس بود دست نیافتنی و خیالی ..
چند ماه طول کشید تا پول تو جیبی و عیدیام اونقدری شد که بشه باهاش کفشارو خرید،
رفتم بخرمشون اما پشت ویترین نبودن ،
همه بازارای شهرو گشتم پر بود از کفشای رنگارنگ اما هیچکدوم مرسدس نبودن!!
بعد از اون کلی کفش خریدم
گرونتر و شاید قشنگتر
اما هنوزم تو خیالم اون کفشارو پا می کنم و کل شهرو باهاشون قدم میزنم ..
اون یه جفت کفش ارزشی نداشتن ولی رویای من بودن ،سعی کن به آرزوهات برسی رویاهاتو بغل کنی حتی اگه خیلی کوچیک باشن وگرنه حسرتش تا وقتی زنده ای تو دلت میمونه ،میفهمی که چی میگم؟!
#بیتاهراتیان #عروسک #هنری
دیدگاه ها (۱)

آیا این جهالت نیست که :انسان ساعت ‌های شیرین امروز را فدای ر...

عهد بستی آنچه بین ماست ابدیست یادم رفت که بپرسم آیا عشق را م...

چه فایده‌ای دارد که آدم بخواهد دائم رنج و اندوهش را بازنگری ...

صبح یعنی پرواز ، قد کشیدن در باد !چه کسی می‌گوید پشت این ثان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط