به سر زلف خودت باز مرا دار زدی
به سر زلف خودت باز مرا دار زدی
جان به در بردم و تو باز به تکرار زدی
من به دار خود و بی رحمی ات عادت کردم
تو گهی بر درو گهگاه به دیوار زدی
تو نکردی نظر رحم بر این عاشق زار
کم نیاوردی و هر مرتبه بسیار زدی
کرده ام موی سیه را همه بر دار سپید
عاقبت دشنه بر این قلب شرر بار زدی
با غم هجر تو من مردم و نابود شدم
با فراقت رقم مرگ منِ زار زدی. . .
جان به در بردم و تو باز به تکرار زدی
من به دار خود و بی رحمی ات عادت کردم
تو گهی بر درو گهگاه به دیوار زدی
تو نکردی نظر رحم بر این عاشق زار
کم نیاوردی و هر مرتبه بسیار زدی
کرده ام موی سیه را همه بر دار سپید
عاقبت دشنه بر این قلب شرر بار زدی
با غم هجر تو من مردم و نابود شدم
با فراقت رقم مرگ منِ زار زدی. . .
- ۸۳۹
- ۱۳ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط