عاشقم

#عاشقم!
اهل همین کوچه ی بن بست کناری
که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی

تو کجا؟ کوچه کجا؟ پنجره ی باز کجا؟
من کجا؟ عشق کجا؟ طاقتِ آغاز کجا؟
تو به لبخند و نگاهی
منِ دلداده به آهی

بنشستیم
تو در قلب و 
منِ خسته به راهی
گُنه از کیست؟
از آن پنجره ی باز؟
از آن لحظه ی آغاز؟
از آن چشمِ گنه کار؟
از آن لحظه ی دیدار؟
کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت

همه بر دوش بگیرم

جای آن یک شب مهتاب

تو را تنگ در آغوش بگیرم...
دیدگاه ها (۱)

#سلام_عزیزااااان_ویسگونی_من_تبسم_ب_فدای_شما#صبحتون_پر_انرژی....

#شرط_عاشقی اگر روزی به جرم سرخ احساسبرای شاخه ای یخ ناله کرد...

#عاشق_دوستت_دارم_های_ناقصی_هستم_که_به_میانه_نرسیده_فراموششان...

#هر_روز_صبح ... هر روز صبحبند کفشهایت را که می‌بندیبند دلم پ...

امشباز دنیا یک پنجره ی نیمه بازرو به مهتاب میخواهم!که دست عط...

برخیز و بزن چنگ به گیتار دوبارهگلبوسه به رخساره ی هر تار دوب...

از تو می گویم غزل با این دل شیدایی امشاعر چشم فریبا ، خالق ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط