عشق فراموش نشدنی☯
عشق فراموش نشدنی☯
ᴜɴғᴏʀɢᴇᴛᴛᴀʙʟᴇ ʟᴏᴠᴇ♡
"ᴘᴀʀᴛ 𝟹𝟷 (ʟᴀsᴛ)"
که همون موقع حمله کرد به اون نوتلا بدبخ😐💔
کوک: اروم باش الان خفه میشییی
ا/ت: نثپبنیه (یعنی باشه با دهن پر😐)
کوک تو ذهنش: عررر این بشر چه کیوتههه
کوک:میگم ا/ت...
ا/ت:هوم
کوک:چیز... میگم بیا چیز....
ا/ت: دِ بگو دیهههه
کوک: بیا ازدواج کنیم
ا/ت: چییییییی!؟!؟
کوک: اره بیا ازدواج کنیم
ا/ت:ولی اخ...
کوک: ولی نداره من عاشقتم و دیشبم اینو بهت ثابت کردم
ا/ت: عاااا.... باشه
کوک: واقننن
ا/ت:ارههه
کوک:وای خدا باورم نمیشه
ا/ت:خب دیگه لوس نشو
کوک:خب اهم کی عروسی کنیم؟
ا/ت: نمد
کوک: هفته دیگه خوبه؟
ا/ت: عالیه
«هفته بعد»
ا/ت: امروز روز عروسیم بود واقن خیلی استرس داشتم ولی خوشحالم بودممم
کوک: امروز بلخره ا/ت به طور رسمی مال من میشد خیلی هیجان دارممم
«وقتی کوک و ا/ت رفتن تو سالن»
عاقد: خانم کیم ا/ت ایا شما مایلید تا اخر عمر در کنار اقای جئون جونگکوک باشید؟
ا/ت: بلهههه
عاقد: اقای جئون جونگکوک ایا شما مایلید تا اخر عمر در کنار کیم ا/ت باشید؟
کوک: صدردصد
عاقد:من شما رو زن و شوهر اعلام میکنم. حالا میتونیم همو ببوسید (داش من کجای کاری این دوتا فراتر از ابر ها رفتن😐)
خلاصه دیگه این دوتا باهم ازدواج کردن و 2 سال بعد ازدواجشون صاحب یه دختر و پسر گوگولی و کیوت شدننن
~•پایان•~
ᴜɴғᴏʀɢᴇᴛᴛᴀʙʟᴇ ʟᴏᴠᴇ♡
"ᴘᴀʀᴛ 𝟹𝟷 (ʟᴀsᴛ)"
که همون موقع حمله کرد به اون نوتلا بدبخ😐💔
کوک: اروم باش الان خفه میشییی
ا/ت: نثپبنیه (یعنی باشه با دهن پر😐)
کوک تو ذهنش: عررر این بشر چه کیوتههه
کوک:میگم ا/ت...
ا/ت:هوم
کوک:چیز... میگم بیا چیز....
ا/ت: دِ بگو دیهههه
کوک: بیا ازدواج کنیم
ا/ت: چییییییی!؟!؟
کوک: اره بیا ازدواج کنیم
ا/ت:ولی اخ...
کوک: ولی نداره من عاشقتم و دیشبم اینو بهت ثابت کردم
ا/ت: عاااا.... باشه
کوک: واقننن
ا/ت:ارههه
کوک:وای خدا باورم نمیشه
ا/ت:خب دیگه لوس نشو
کوک:خب اهم کی عروسی کنیم؟
ا/ت: نمد
کوک: هفته دیگه خوبه؟
ا/ت: عالیه
«هفته بعد»
ا/ت: امروز روز عروسیم بود واقن خیلی استرس داشتم ولی خوشحالم بودممم
کوک: امروز بلخره ا/ت به طور رسمی مال من میشد خیلی هیجان دارممم
«وقتی کوک و ا/ت رفتن تو سالن»
عاقد: خانم کیم ا/ت ایا شما مایلید تا اخر عمر در کنار اقای جئون جونگکوک باشید؟
ا/ت: بلهههه
عاقد: اقای جئون جونگکوک ایا شما مایلید تا اخر عمر در کنار کیم ا/ت باشید؟
کوک: صدردصد
عاقد:من شما رو زن و شوهر اعلام میکنم. حالا میتونیم همو ببوسید (داش من کجای کاری این دوتا فراتر از ابر ها رفتن😐)
خلاصه دیگه این دوتا باهم ازدواج کردن و 2 سال بعد ازدواجشون صاحب یه دختر و پسر گوگولی و کیوت شدننن
~•پایان•~
۹۲.۱k
۰۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.