عشق دوطرفه
#عشق دوطرفه
پارت بیست و سه
#تکپارتی#چندپارتی#هیونجین#استری کیدز
ا. ت: وااا چه زود
هیونجین: کجاش زوده بیب من دلم یدور دیگ شب ییداری میخواد
ا. ت: هیونجین(اشاره به سوجون)
هیونجین:(هنده فیک) عههه وا تو هنوزم که اینجایی اگ زحمت نیس میتونی از زنم دور شی
سوجون: دززززز بیا
هیونجین: هاهاها خیلی خنده دار بود عشقم تو اینجا بمون منو و سوجون حرفایی داریم
هیونجین رفت سمت سوجون و دستشو محکم انداخت رو یقه تیشرت سوجون و گفت: مگه نه سوجون جونم
سوجون: البته هیونجین بفرما
سوجون دلش خوش بود که هیونجین قلدری رو ول کرده و اسیبی بهش نمیرسونه ولی برعکس هیونجیناونو به انبار یخچالی که نو زیرزمین سوم هتل بود برد ازاونجایی که یکی از کارکنان اونجا قبلا یکی از قربانیاش بود براش رمز درو زد و هیونجین سوجونو به یکی از سردترین سلولاش که هیچ وسایلی نبود و هیچ کس نمی اومد برد و سوجون پرت کرد زمین
سوجون: چیکار میکنی عوضی
هیونجین: الان میفهمی
سوجون: مگه بخواطر ا. ت جونت قلدری تو ول نکردی
هیونجین یهو عصبی شد و میله اهنی که گوشه سلول بود رو برداشت و شروع کرد به کتک زدن سوجون تا حد مرگ بعد از گذشت چن دقیقه مطمئن شد که سوجون کاملا بیهوش شد میله رو پرت کرد بیرون و با خودش گفت
هیونجین: ول کرده بودم اما برا لاشی هایی مثل تو هنوزم دارم
و از سلول خارج شد و دراونجارو قفل کرد و اومد بیرون
هیونجین رو به کارکن: حواست به این باشه کسی نبینه وگرنه توهم به اون روز میوفتی
کارکن هم تایید کرد و رفتند
از اونجایی که هوای داخل اونجا سرد بود هیونجین به رنگ گوجه دراومده بود که ا. ت گفت:
پارت بیست و سه
#تکپارتی#چندپارتی#هیونجین#استری کیدز
ا. ت: وااا چه زود
هیونجین: کجاش زوده بیب من دلم یدور دیگ شب ییداری میخواد
ا. ت: هیونجین(اشاره به سوجون)
هیونجین:(هنده فیک) عههه وا تو هنوزم که اینجایی اگ زحمت نیس میتونی از زنم دور شی
سوجون: دززززز بیا
هیونجین: هاهاها خیلی خنده دار بود عشقم تو اینجا بمون منو و سوجون حرفایی داریم
هیونجین رفت سمت سوجون و دستشو محکم انداخت رو یقه تیشرت سوجون و گفت: مگه نه سوجون جونم
سوجون: البته هیونجین بفرما
سوجون دلش خوش بود که هیونجین قلدری رو ول کرده و اسیبی بهش نمیرسونه ولی برعکس هیونجیناونو به انبار یخچالی که نو زیرزمین سوم هتل بود برد ازاونجایی که یکی از کارکنان اونجا قبلا یکی از قربانیاش بود براش رمز درو زد و هیونجین سوجونو به یکی از سردترین سلولاش که هیچ وسایلی نبود و هیچ کس نمی اومد برد و سوجون پرت کرد زمین
سوجون: چیکار میکنی عوضی
هیونجین: الان میفهمی
سوجون: مگه بخواطر ا. ت جونت قلدری تو ول نکردی
هیونجین یهو عصبی شد و میله اهنی که گوشه سلول بود رو برداشت و شروع کرد به کتک زدن سوجون تا حد مرگ بعد از گذشت چن دقیقه مطمئن شد که سوجون کاملا بیهوش شد میله رو پرت کرد بیرون و با خودش گفت
هیونجین: ول کرده بودم اما برا لاشی هایی مثل تو هنوزم دارم
و از سلول خارج شد و دراونجارو قفل کرد و اومد بیرون
هیونجین رو به کارکن: حواست به این باشه کسی نبینه وگرنه توهم به اون روز میوفتی
کارکن هم تایید کرد و رفتند
از اونجایی که هوای داخل اونجا سرد بود هیونجین به رنگ گوجه دراومده بود که ا. ت گفت:
۶.۴k
۱۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.