میراث ابدی 💜پـارت¹⁹💜 کپ👇
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جین سرشو بلند کرد. عه این چرا به این گف عالیجناب؟........
جین: شروع کنیم.
ــ جین این پسره اسمش چیه؟
جین: بنگ چان پسرخوانده رئیس جناح چپ دربار.
ــ آهان. بریم باید بترکونیم.
جین: باشه.
بازی شروع شد. اول دادیم اونا شروع کنن. توپو پاس دادم به جین. جین زد به گل. اینم از اولین گلمون. آخرای بازی بود. چند دیقه به اتمام بازی مونده بود. داشتم میدویدم حواسم به جین بود. ممکن بود به من پاس بده. یهو به یه چیزی برخورد کردم و پخش زمین شدم. افتاده بودم روی یه چیزی. نگاه کردم. عهههه این که بنگ چانه. از چهرش معلوم بود از یه چیزی خیلی شوکه شده. سوالی نگاش کردم. جین با اخم از روش بلندم کرد. این دیگه چشه معلوم نیس چشه هر ثانیه یه بار اخلاقش عوض میشه. بنگ چان بلند شد........
بنگ چان: تو دختری؟
یا حضرت پشم از کجا فهمید. جین و داداشم میخواستن چیی بگن که........
ــ بله مشکلیه؟
بنگ چان: بله. اینکه شما تقلب کردین.
ــ تو کدوم قانونی گفتن دخترا نمیتونن با پسرا فوتبال بازی کنن؟
رسما دهنشو بستم.......
بنگ چان: تو هیچ قانونی نگفته ولی بهتر بود قبل شروع بازی میگفتید.
ــ فرقی نمیکنه ما شما را بردیم. تمام. بروبچ بریم.
بنگ چان: دوست دخترته عالیجناب؟
اه این چرا هی به این جینه میگه عالیجناب دارم از فضولی میمیرم ولی غرورم اجازه پرسیدن نمیده. واستا ببینم این الان چی گفت؟ خدانکنه دوست دختر این باشم. اصلا کی دوست دختر این میشه........
داداش: نه خواهر کوچیکه منه.
بنگ چان چشاش براق شد. وا پسرای اینجا را اصلا نمیشه درک کرد. شیطونه میگه بزنم ناقصشون کنم.
بنگ چان: عه مانیاس؟
ــ بله بله شما بنده را از کجا میشناسی؟
بنگ چان: همه اینجا تو رو میشناسن.
ــ جان؟
جین: همه غلط میکنن. خب بازی تمام شد ما بردیم. بدرود.
واا این یدفعه باز چش شد؟! خدایا اگه شما اجازه بدی اولین نفر این جینو از پدر شدن محروم میکنم! همه از حرف این جین معلوم بود تعجب کردن. والا ابرا هم از حرف این تعجب میکنن............
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره 💜
#میراث_ابدی #bts
جین سرشو بلند کرد. عه این چرا به این گف عالیجناب؟........
جین: شروع کنیم.
ــ جین این پسره اسمش چیه؟
جین: بنگ چان پسرخوانده رئیس جناح چپ دربار.
ــ آهان. بریم باید بترکونیم.
جین: باشه.
بازی شروع شد. اول دادیم اونا شروع کنن. توپو پاس دادم به جین. جین زد به گل. اینم از اولین گلمون. آخرای بازی بود. چند دیقه به اتمام بازی مونده بود. داشتم میدویدم حواسم به جین بود. ممکن بود به من پاس بده. یهو به یه چیزی برخورد کردم و پخش زمین شدم. افتاده بودم روی یه چیزی. نگاه کردم. عهههه این که بنگ چانه. از چهرش معلوم بود از یه چیزی خیلی شوکه شده. سوالی نگاش کردم. جین با اخم از روش بلندم کرد. این دیگه چشه معلوم نیس چشه هر ثانیه یه بار اخلاقش عوض میشه. بنگ چان بلند شد........
بنگ چان: تو دختری؟
یا حضرت پشم از کجا فهمید. جین و داداشم میخواستن چیی بگن که........
ــ بله مشکلیه؟
بنگ چان: بله. اینکه شما تقلب کردین.
ــ تو کدوم قانونی گفتن دخترا نمیتونن با پسرا فوتبال بازی کنن؟
رسما دهنشو بستم.......
بنگ چان: تو هیچ قانونی نگفته ولی بهتر بود قبل شروع بازی میگفتید.
ــ فرقی نمیکنه ما شما را بردیم. تمام. بروبچ بریم.
بنگ چان: دوست دخترته عالیجناب؟
اه این چرا هی به این جینه میگه عالیجناب دارم از فضولی میمیرم ولی غرورم اجازه پرسیدن نمیده. واستا ببینم این الان چی گفت؟ خدانکنه دوست دختر این باشم. اصلا کی دوست دختر این میشه........
داداش: نه خواهر کوچیکه منه.
بنگ چان چشاش براق شد. وا پسرای اینجا را اصلا نمیشه درک کرد. شیطونه میگه بزنم ناقصشون کنم.
بنگ چان: عه مانیاس؟
ــ بله بله شما بنده را از کجا میشناسی؟
بنگ چان: همه اینجا تو رو میشناسن.
ــ جان؟
جین: همه غلط میکنن. خب بازی تمام شد ما بردیم. بدرود.
واا این یدفعه باز چش شد؟! خدایا اگه شما اجازه بدی اولین نفر این جینو از پدر شدن محروم میکنم! همه از حرف این جین معلوم بود تعجب کردن. والا ابرا هم از حرف این تعجب میکنن............
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره 💜
#میراث_ابدی #bts
۱۱.۴k
۲۵ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.