صدرا جان!
صدرا جان!
وزیر محترم بهداشت، آرزو کردند که تو روزی پزشک شوی.
اول می خواستم از تو خواهش کنم که پزشک نشوی. می ترسیدم پزشک شوی و غرور و نخوت وجودت را فرا بگیرد. می ترسیدم پزشک شوی و بقیه ی انسان ها را پست تر از خودت ببینی. می ترسیدم پزشک شوی و از بیماری دیگران برای خودت کیسه بدوزی. ولی نه! این درست نیست. همه ی پزشکان بد نیستند.
صدرا جان! پزشک شو. اصلا وزیر بهداشت شو.
روزی که وزیر بهداشت شدی، سرزده و ناشناس برو به بیمارستان ها سر بزن و ببین که پزشکان و پرستاران چه بر سر مردم مستاصل می آورند.
برو به پزشک جراح بیمارستان شریعتی بگو که وقتی بانوی پیری در حال پرسیدن احوال شوهرش از تو است و دنبالت لنگان لنگان می دود، اندکی بایست و نگذار با التماس و استیصال به دنبالت بیاید.
برو به آن دو رزیدنت بیمارستان فیروزگر بگو که در جمع درباره ی حجم سینه های یک بانوی بیمار جوان، بلند بلند شوخی نکنند.
برو به سوپروایزر آی سی یوی بیمارستان لولاگر بگو که در آی سی یو، فریاد نزند و نگوید: من اینجا رییسم. داد می زنم چون زورم می رسه. هر غلطی خواستی بکن.
برو به سرپرستار بیمارستان بابک بگو که در حضور ده ها مرد و زن غریبه، به شوهر زنی که تازه زایمان کرده نگوید: توله ت آماده ست. پول نریزی، باید تنها بری خونه.
برو به پزشک عمومی بیمارستان اصفهان بگو به بیمارانش نگوید مشتری.
برو به مردان خدماتی اتاق عمل بیمارستان شریعتی بگو که آن ها به بانوی جوانی که در حال عمل است، محرم نیستند. بهشان بگو که دو نفری نروند در اتاق عمل، و موقع بیرون آمدن نگویند: عجب چیزی بود!
برو به پرستار بیمارستان سینا بگو به بیمار سالخورده اش نگوید: چته؟!
برو به پزشک بیمارستان محب بگو که وقتی همراه بیمار از او می پرسد چقدر باید منتظر بمانیم؟، جواب ندهد: بمون تا علف زیر پات در بیاد.
برو به مسوول ام آر آی بیمارستان میلاد بگو وقتی ازش سوال کردند که مدارک لازم برای پذیرش چیست؟، جواب ندهد: کوری؟ این بالا نوشته!
برو به سرپرستار بیمارستان امیراکرم بگو که آن چند نفری که با رضایت سرپا نگه داشته ای تا بیشتر احساس بدبختی کنند از بی چارگی، از تلگرامی که داری با وای فای مفت بیمارستان رد و بدل می کنی، مهم تر هستند.
برو به بیمارستان ها سر بزن و ببین محض نمونه، از هر یک میلیون جمله ای که کادر بیمارستان به کار می برند، چند تایش ضمیر جمع دارد. اصلا واژه ی "شما"، در بیمارستان ها کاربرد دارد؟
صدرا جان!
پزشک شو. پزشک خوبی شو.
صدرا جان!
مردم در بیمارستان ها دستشان زیر سنگ کارمندان بیمارستان است. و چه ناجوانمردند کسانی که از این حالت، سوءاستفاده می کنند.
وزیر محترم بهداشت، آرزو کردند که تو روزی پزشک شوی.
اول می خواستم از تو خواهش کنم که پزشک نشوی. می ترسیدم پزشک شوی و غرور و نخوت وجودت را فرا بگیرد. می ترسیدم پزشک شوی و بقیه ی انسان ها را پست تر از خودت ببینی. می ترسیدم پزشک شوی و از بیماری دیگران برای خودت کیسه بدوزی. ولی نه! این درست نیست. همه ی پزشکان بد نیستند.
صدرا جان! پزشک شو. اصلا وزیر بهداشت شو.
روزی که وزیر بهداشت شدی، سرزده و ناشناس برو به بیمارستان ها سر بزن و ببین که پزشکان و پرستاران چه بر سر مردم مستاصل می آورند.
برو به پزشک جراح بیمارستان شریعتی بگو که وقتی بانوی پیری در حال پرسیدن احوال شوهرش از تو است و دنبالت لنگان لنگان می دود، اندکی بایست و نگذار با التماس و استیصال به دنبالت بیاید.
برو به آن دو رزیدنت بیمارستان فیروزگر بگو که در جمع درباره ی حجم سینه های یک بانوی بیمار جوان، بلند بلند شوخی نکنند.
برو به سوپروایزر آی سی یوی بیمارستان لولاگر بگو که در آی سی یو، فریاد نزند و نگوید: من اینجا رییسم. داد می زنم چون زورم می رسه. هر غلطی خواستی بکن.
برو به سرپرستار بیمارستان بابک بگو که در حضور ده ها مرد و زن غریبه، به شوهر زنی که تازه زایمان کرده نگوید: توله ت آماده ست. پول نریزی، باید تنها بری خونه.
برو به پزشک عمومی بیمارستان اصفهان بگو به بیمارانش نگوید مشتری.
برو به مردان خدماتی اتاق عمل بیمارستان شریعتی بگو که آن ها به بانوی جوانی که در حال عمل است، محرم نیستند. بهشان بگو که دو نفری نروند در اتاق عمل، و موقع بیرون آمدن نگویند: عجب چیزی بود!
برو به پرستار بیمارستان سینا بگو به بیمار سالخورده اش نگوید: چته؟!
برو به پزشک بیمارستان محب بگو که وقتی همراه بیمار از او می پرسد چقدر باید منتظر بمانیم؟، جواب ندهد: بمون تا علف زیر پات در بیاد.
برو به مسوول ام آر آی بیمارستان میلاد بگو وقتی ازش سوال کردند که مدارک لازم برای پذیرش چیست؟، جواب ندهد: کوری؟ این بالا نوشته!
برو به سرپرستار بیمارستان امیراکرم بگو که آن چند نفری که با رضایت سرپا نگه داشته ای تا بیشتر احساس بدبختی کنند از بی چارگی، از تلگرامی که داری با وای فای مفت بیمارستان رد و بدل می کنی، مهم تر هستند.
برو به بیمارستان ها سر بزن و ببین محض نمونه، از هر یک میلیون جمله ای که کادر بیمارستان به کار می برند، چند تایش ضمیر جمع دارد. اصلا واژه ی "شما"، در بیمارستان ها کاربرد دارد؟
صدرا جان!
پزشک شو. پزشک خوبی شو.
صدرا جان!
مردم در بیمارستان ها دستشان زیر سنگ کارمندان بیمارستان است. و چه ناجوانمردند کسانی که از این حالت، سوءاستفاده می کنند.
۴.۳k
۱۹ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.