جهنم من با او🍷فصل 1
جهنم من با او🍷فصل 1
# پارت ۴۴
ویو جیمین : داشتم میرفتم که ....
حرفای مراقبارو از دور شندیدم میگفتن ....
مراقب پارک : خسته شدم از این زنیکه هعی دستور میده آوارمون کرده بخدا اگه آقای جئون ایشون رو بکشن عالی میشد والا حقوقمون خوبه ها ولی خودت میدونی که این ماموریت هایی که به ما میدن چقدر خطر داره و ارزش ۳ میلیون دلار در ماه رو نداره کاش میشد استعفا بدیم
مراقب کیم : قبول دارم ولی میدونی که استعفا نمیتونیم بدیم جون خودمون خانوادمون تو خطره اون زنیکه حتی به بچش رحم نمیکنه چه برسه به ما مامان یه بچه ۴ ساله رو جلو چشاش میکشه بعد توقع نداشته باش رحم کنه به ما
ویو جیمین : باورم نمیشد اینا حتی از رئیسشون هم بدشون میاد یه پوزخند زدم و رفتم پیششون و گفتم ....
جیمین : نظرتون چیه رئیس رو بکشیم ؟
مراقب کیم : امکان نداره زنده نمیمونیم
جیمین : حمایت آقای جئون باشه که میشه نههههه ؟ خب پایهاین آدمایی که از همین زنیکه بدشون میاد و جمع کنیم تیم درس کنیم ؟ هوممم ؟
مراقب پارک : من هستم حتی اگه یه درصد بتونیم بکشیمش خودش خیلیه همه اینجا از خانم جئون بدشون میاد
جیمین : آقای کیم هستین ؟
مراقب کیم : حتی اگه یه درصد هم بشه کشتتش عالیه پس هستم نقشه چیه ؟
جیمین : آقای جئون قراره بیاد تا معشوقش رو نجات بده شما وانمود میکنین که دارین باش مبارزه میکنین ولی بعد خیانت میکنیم خوبه تقریبا چند نفر میتونین جمع کنین ؟
مراقب پارک : امممم خب ۳۵۰ نفریم حداقل ۲۸۰ تاش از خانم جئون متنفرن و نفرت دارم میشه جورش کرد ؟
جیمین : خودمم آدم زیاد دارم پس اوکیه دیگهدست به کار میشیم بزنین بریم
مراقب پارک و کیم : بریمممممم
ویو جیمین : خوبه حداقل آدمامون زیاد میشه همه از این زن بدشون میاد حداقل میشه ازشون کمک گرف جاسوس حرفهایم و میتونم بفهمم دارن دروغ میگن یا نه ولی حرفای اینا پر حقیقت بود حقیقت تلخی که این زن براشون درست کرد و الان باید یه حقیقت پر خوشبختی بسازن و باید همه بهشون کمک کنیم نقشه رو زنگ زدم به کوک گفتم و متوجه شد داستان در چه قراره نقشه عالیی بود حمله کردیم صدای تفنگ همه جارو پر کرده بود الان وقتش بود برم سراغ ا.ت و نجاتش بدم که فهمیدم اون زنیکه داخله انباریی هستش که ا.ت رو زندانی کرده گوش کردم ببینم چی میگه ولی باورم نمیشد ...
پایان فصل 1 🍷
# پارت ۴۴
ویو جیمین : داشتم میرفتم که ....
حرفای مراقبارو از دور شندیدم میگفتن ....
مراقب پارک : خسته شدم از این زنیکه هعی دستور میده آوارمون کرده بخدا اگه آقای جئون ایشون رو بکشن عالی میشد والا حقوقمون خوبه ها ولی خودت میدونی که این ماموریت هایی که به ما میدن چقدر خطر داره و ارزش ۳ میلیون دلار در ماه رو نداره کاش میشد استعفا بدیم
مراقب کیم : قبول دارم ولی میدونی که استعفا نمیتونیم بدیم جون خودمون خانوادمون تو خطره اون زنیکه حتی به بچش رحم نمیکنه چه برسه به ما مامان یه بچه ۴ ساله رو جلو چشاش میکشه بعد توقع نداشته باش رحم کنه به ما
ویو جیمین : باورم نمیشد اینا حتی از رئیسشون هم بدشون میاد یه پوزخند زدم و رفتم پیششون و گفتم ....
جیمین : نظرتون چیه رئیس رو بکشیم ؟
مراقب کیم : امکان نداره زنده نمیمونیم
جیمین : حمایت آقای جئون باشه که میشه نههههه ؟ خب پایهاین آدمایی که از همین زنیکه بدشون میاد و جمع کنیم تیم درس کنیم ؟ هوممم ؟
مراقب پارک : من هستم حتی اگه یه درصد بتونیم بکشیمش خودش خیلیه همه اینجا از خانم جئون بدشون میاد
جیمین : آقای کیم هستین ؟
مراقب کیم : حتی اگه یه درصد هم بشه کشتتش عالیه پس هستم نقشه چیه ؟
جیمین : آقای جئون قراره بیاد تا معشوقش رو نجات بده شما وانمود میکنین که دارین باش مبارزه میکنین ولی بعد خیانت میکنیم خوبه تقریبا چند نفر میتونین جمع کنین ؟
مراقب پارک : امممم خب ۳۵۰ نفریم حداقل ۲۸۰ تاش از خانم جئون متنفرن و نفرت دارم میشه جورش کرد ؟
جیمین : خودمم آدم زیاد دارم پس اوکیه دیگهدست به کار میشیم بزنین بریم
مراقب پارک و کیم : بریمممممم
ویو جیمین : خوبه حداقل آدمامون زیاد میشه همه از این زن بدشون میاد حداقل میشه ازشون کمک گرف جاسوس حرفهایم و میتونم بفهمم دارن دروغ میگن یا نه ولی حرفای اینا پر حقیقت بود حقیقت تلخی که این زن براشون درست کرد و الان باید یه حقیقت پر خوشبختی بسازن و باید همه بهشون کمک کنیم نقشه رو زنگ زدم به کوک گفتم و متوجه شد داستان در چه قراره نقشه عالیی بود حمله کردیم صدای تفنگ همه جارو پر کرده بود الان وقتش بود برم سراغ ا.ت و نجاتش بدم که فهمیدم اون زنیکه داخله انباریی هستش که ا.ت رو زندانی کرده گوش کردم ببینم چی میگه ولی باورم نمیشد ...
پایان فصل 1 🍷
۱.۱k
۲۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.