نیمه های گم شده
نیمه های گم شده 🫂🩵
پارت 5️⃣
از زبان: نویسنده ✍️
🫂
مویچیرو: (همچنان با نزوکو گپ میزد ، از حضور یویچیرو بی خبر بود.)
🩵
نزوکو: (داشت همچنان با مویچیرو گپ میزد ، که یهویی لپ مویچیرو رو کشید«🤭🩷»)
🫂
مویچیرو: (کمی سرخ میشه ، ولی به این کار نزوکو لبخند زد.)
🩵
یویچیرو: (وقتی میبینه نزوکو لپ مویچیرو رو کشید و مویچیرو به اون کار نزوکو لبخند زد ، کمی ناراحت میشه.) (تو افکارش: اون دختره کیه؟ دوست دخترشه؟ یعنی تو این ۳ سال دوست پیدا کرده؟ یعنی منو فراموش کرده؟🙁)
🫂
یویچیرو: (تو افکارش: برم پیشش یا نه؟ یه حسی بهم میگه اگه برم پیشش فایده نداره....)
🩵
ادامه دارد....🤐
🫂
نویسنده ✍️: نمیدونم چی بگم😅 ببخشید که این دفه خیلی کوتاه بود ، ایده و تخیل هام تا اینجا بود 🦦 نظرتون 🤓؟ تو کامنت بگید ، کامنت رو خالی نزارید 🫠
پارت 5️⃣
از زبان: نویسنده ✍️
🫂
مویچیرو: (همچنان با نزوکو گپ میزد ، از حضور یویچیرو بی خبر بود.)
🩵
نزوکو: (داشت همچنان با مویچیرو گپ میزد ، که یهویی لپ مویچیرو رو کشید«🤭🩷»)
🫂
مویچیرو: (کمی سرخ میشه ، ولی به این کار نزوکو لبخند زد.)
🩵
یویچیرو: (وقتی میبینه نزوکو لپ مویچیرو رو کشید و مویچیرو به اون کار نزوکو لبخند زد ، کمی ناراحت میشه.) (تو افکارش: اون دختره کیه؟ دوست دخترشه؟ یعنی تو این ۳ سال دوست پیدا کرده؟ یعنی منو فراموش کرده؟🙁)
🫂
یویچیرو: (تو افکارش: برم پیشش یا نه؟ یه حسی بهم میگه اگه برم پیشش فایده نداره....)
🩵
ادامه دارد....🤐
🫂
نویسنده ✍️: نمیدونم چی بگم😅 ببخشید که این دفه خیلی کوتاه بود ، ایده و تخیل هام تا اینجا بود 🦦 نظرتون 🤓؟ تو کامنت بگید ، کامنت رو خالی نزارید 🫠
- ۳.۷k
- ۰۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط